Mainpage | Introduction | Photogallery | Guestbook | Contact us | Coollink | About us |
|||
متن سخنرانى دكتر محمدحسن سمسار در مراسم افتتاحيه نمايشگاه آثار عكاسى آنتوان سوريوگين بهمن 1380- چادرخانه کاخ گلستان
آنتوان سوريوگين به سال 1840 ميلادى برابر با سال 1256 ه'. ق در سفارت روسيه در تهران از يك پدر و مادر گرجى تبار زاده شد. سالهاى نخستين عمرش را در تهران گذراند. پدرش واسيلى مستشرق و ديپلمات سفارت روسيه تزارى در تهران بود. علاقه او به ايران در همين دوره پديد آمد و بعدها يكى از دوستداران و ستايشگران ايران و ايرانيان شد. او پس از مرگ پدرش كه بر اثر حادثهاى در تهران رخ داد با خانوادهى خود به گرجستان بازگشت. در جوانى همراه با برادرانش امانوئل و كوليا نزد عكاس معروف روسى ديمترى ايوانويچ ژرماكوف در تفليس عكاسى آموخت و بر آن شد تا به ايران بازگردد. در سال 1870 ميلادى برابر با سال 1287 ه'. ق. با برادرانش به تبريز آمد و در آنجا ساكن شد و ظاهراً به دستگاه وليعهد مظفرالدين ميرزا راه يافت و از او لقب "خانى" گرفت. آنان پس از مدتى به تهران آمدند و در تهران يك استوديو عكاسى در خيابان علاءالدوله (فردوسى) كنار در شرقى ميدان مشق داير كردند. آنتوان در تهران با يك دختر ايرانى ارمنىنژاد ازدواج كرد و حاصل اين ازدواج هفت فرزند بود كه تنها دو تن از آنها (يك پسر و يك دختر) زنده ماندند. آنتوان خان سوريوگين يكى از موفقترين عكاسهاى عصر خود بود. او زبان فرانسه را خوب مىدانست و به سال 1295 ه'. ق. رساله عكاسى، عكاس مشهور فرانسوى ليبر را به فارسى ترجمه كرد و به مظفرالدين ميرزا تقديم داشت. "او مردى آرام، گوشهگير و خوش برخورد و گشادهرو و در عكاسى استاد بود". سوريوگين عكاس حرفهاى پركارى بود كه براى كامل كردن مجموعه عكسهاى خود تمامى ايران را زير پا گذاشت و از سوژههاى گوناگون بهترين تصاوير را تهيه كرد. مردم، مناظر، بناهاى تاريخى، آداب و رسوم، مشاغل و حرفهها، اشياء و سرانجام تمام زواياى زندگى ايرانيان سوژهى عكاسى او بود. آنتوان خان توانائى خود را در تصويربردارى از دو حادثهى مهم تاريخى دوران فعاليت هنريش در آنچه امروز عكاسى خبرى خوانده مىشود نشان داد. در تصاوير ميرزا رضاى كرمانى پس از قتل ناصرالدين شاه و مراسم تشييع جنازه شاه و رخدادهاى نهضت مشروطيت سوريوگين در نقش يك خبرنگار عكاس ظاهر مىشود. در سال 1908 م برابر با سال 1325 ه' . ق. در وقايع پس از مشروطيت سوريوگين به سبب ارتباطش با مشروطهطلبان گرفتار مشكلات بسيار شد. آنتوان خان هنرمند عكاس روس ناچار به سفارت انگليس پناهده شد. در همين زمان انفجار بمبى در خانه كنار عكاسخانهاش بزرگترين فاجعهى دوران كار هنريش را پديد آورد. حاصل زندگى هنرى او گردآورى هفت هزار نگاتيو شيشهاى از كارهاى خود او و شمارى نيز كار عكاسهاى پيش از او بود. شيشهها منظم شده و شماره خورده بود. شمارهها به شيوهى رقم زدن هنرمندان نقاش ايرانى، در كوشه و كنار شيشه به گونهاى نوشته شده بود كه كمتر به چشم مىخورد و آنها را بر چوب دستى پر گرهى درويش، بر بدنه گارى بستنى فروش دوره گرد، بر سايه بر زمين افتاده شتر و... ديده مىشود. در حادثه ياد شده تنها دو هزار شيشه سالم ماند. با بر افتادن سلسلهى قاجار و تغيير پادشاهى ضربهى ديگرى بر انتوان خان وارد شد پادشاه جديد به مانند تمامى شاهان جديد در تاريخ ايران به يك باره به نفى گذشته پرداخت. اين نفى و منسوخ سازى دو هزار شيشهى پرارزش سوريوگين را نيز در بر گرفت و شيشهها توقيف شد. اين فاجعه ديگر خارج از توان او بود زيرا حاصل دهها سال كوشش خود را بر باد رفته مىديد. سرانجام او به سال 1933 ميلادى برابر با سال 1312 شمسى درگذشت و در گورستان ارامنه در دروازه دولاب تهران به خاك سپرده شد. روانش شاد باد. تنها دخترش مارى كه در واپسين سالهاى عمر انتوان خان عكاسخانه را اداره مىكرد توانست ششصد و نود و شش قطعه از شيشهها را از توقيف در آورد. اين شيشهها و شمارى از عكسهاى كار سوريوگين بعد از مرگ او و تعطيل شدن عكاسخانهاش به كليساى پروتستان امريكائى تهران منتقل شد. و در سال 2 - 1951 ميلادى اين آثار در اختيار موسسهى اسميت سونيان در واشنگتن قرار گرفت و اكنون در گالرى هنر فرير است. نمايشگاهى از عكسهاى او به سال 1983 ميلادى در آن گالرى برگزار شد. يكصد و شصت و هشت قطعه از عكسهاى او نيز در ميان مجموعهى عكسهاى يك ديپلمات هلندى به موزه ملى نژادشناسى شهر ليدن هديه شده كه مورد مطالعه و معرفى قرار گرفته است. عكسهاى او در نمايشگاه 1897 ميلادى بروكسل و نمايشگاه 1900 ميلادى پاريس موفق به دريافت مدال شد و خود او از دولت ايران داراى نشان شير و خورشيد الماس نشان بود. جهانگردان و پژوهشگران اروپائى كه در سده 19 و آغاز سده 20 ميلادى به ايران سفر كرده و خود عكاس نبودهاند، عكسهاى مورد نياز براى چاپ در سفرنامهها و كتابهاى خود را در ايران تهيه مىكردند. از همين راه است كه شمار زيادى از عكسهاى سوريوگين به سفرنامهها راه يافته و در همان زمان زندگى شهرت سوريوگين را به خارج از ايران كشانده است. بهترين نمونه اين عكسها را در كتاب از خراسان تا بختيارى هانرى رنهدالمانى مىتوان ديد. او سهم مهمى در تهيه عكسهاى كتاب پر ارج "بررسى هنر ايران" پوپ داشت. بررسى خدمات اين هنرمند روسى گرجى ايرانى شده به فرهنگ و تمدن ايران كارنامهاى چنان درخشان است كه ارزيابى آن به پژوهشى گستردهتر نيازمند است ايران از ديد دوربين يک عکاس قرن نوزدهم نوشته:
در اينجا، در واشنگتن دى سى از يک دانشجوى هنر که مسئول اين عکس است سؤالاتى را در اين مورد بپرسيد و او ممکن است اشاراتى به پل استراند، استاد رئاليسم مدرن اوايل قرن بيستم داشته باشد. يا شايد اين عکس انسان را به ياد ميسون بونفيلز عکاس قرن نوزدهم مى اندازد که بخاطر عکس هاى خود از مصر و مشرق زمين شهرت دارد، اما سبک اين عکس با روش کار اين کاشف يکسان نيست اصل "درويش" به ايران برمى گردد و اين يکى از عکس هاى فراوان فوق العاده اى است که توسط آنتوان سوروگين يک نابغه گمنام .عکاسى اوليه تهيه شده است در سايه کوشش هاى انستيتو اسميتسونيان در واشنگتن دى سي، اکنون هنرمندان و مورخان بيشترى قادرند گنجينه .تصويرهايى را که او در .ايران در سالهاى ١٨٧٠ تا ١٩٣٠ بوجود آورد مشاهده کرده و تحسين کنند اين کار عمدتاً مديون گالرى هنر فرير وابسته به انستيتو اسميتسونيان و تلاش هاى گالرى آرتور ام سکلر براى حفظ انتشار و نمايش کلکسيون خود از آثار سوروگين است. آرشيو آنها در واشنگتن دى سى اکنون داراى بيش از ۶۵٠ نگاتيو .شيشه اى و ١٤٠ عکس اصل داراى املاح نقره است. اين بزرگترين کلکسيون آثار سوروگين در خارج از ايران است تصويرهاى سوروگين از طريق يک نمايشگاه کوچک در گالرى آرتور ام سکلر در٩١-١٩٩٠ به بازديد کنندگان قرن بيستم معرفى شد و سپس در يک نمايشگاه دوم و در نشريه ١٩٩٩ اين گالرى بنام "سوروگين و تصوير ايران: عکس هاى ايران، ١٩٣٠-١٨٧٠" بيشتر مورد توجه قرار گرفت اين نشريه ١٢٤ صفحه اى شامل عکس هاى زيادى است و تا آن زمان هرگز در هيچ نشريه اى منتشر نشده و آثار .سوروگين را از ديدگاههاى مختلفى بررسى مى کند دکتر معصومه فرهاد، متصدى هنر اسلامى در گالرى هاى فرير و سکلر به اين نکته اشاره مى کند که اينترنت وسيله بعدى براى درميان نهادن اين ارثيه تاريخى و هنرى با ديگران است و تمامى کلکسيون اکنون بصورت ديجيتال درآمده است. او اميدوار است که قبل از گذشت .زمان زيادى محققين قادر باشند تصوير هاى سوروگين را از طريق کامپيوتر هاى شخصى خود بررسى کنند فرهاد درژوئن ٢٠٠٣ در مصاحبه با فايل واشنگتن درباره اهميت کارهاى سوروگين سخن گفت. او در آغاز آثار اين عکاس را بعنوان يک .پيوند هنرى وصف کرد او گفت: " آنتوان سوروگين يکى از پيشتاز ترين عکاسانى بود که در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم در ايران کار مى کردند. او در تهران بدنيا آمد، آنجا فوت کرد، و اکنون قبر او در تهران است. او که يک ارمنى بود در سالهاى اوليه عمر خود بين تهران و تفليس يعنى .پايتخت ايران و منطقه اى که اکنون تحت حکومت روسيه است در رفت و آمد بود فرهاد توضيح داد: "به اعتقاد من، اين وضعيت او را در يک موقعيت بسيار غير معمول قرار داد. زيرا او هم يک خارجى تلقى مى شد و هم يک ايراني. او به دربار و سطوح مختلف جامعه دسترسى داشت. اما در همان زمان، هنوز هم داراى ديدگاه کسى بود که "به درون مى .نگرد". او هدفهاى معينى داشت که فکر مى کنم به روشنى از اين عکس ها مشخص است بعنوان يک مرد جوان در تفليس در سالهاى دهه ١٨۶٠، آنتوان سوروگين خود را آماده مى کرد که از طريق نقاشى امرار معاش کند، اما به زودى شيفته "هنر جديد" عکاسى شد. در آن زمان که به زحمت ٣٠ سال از عمر عکاسى مى گذشت، هنرمندان و عکاسان با همديگر .کار مى کردند و يافتن نقاش جوانى که در استوديوهاى هنرى تجارتى به رتوش عکس اشتغال داشت غير معمول نبود عليرغم تماسهاى محدود خود با دنياى عکاسى – و نوزاد بودن خود اين جريان – سوروگين در سال ١٨٧٠ و با هدف جاه طلبانه شرح طرز زندگى مردم، چشم اندازها و معمارى منطقه توسط کاروان به ايران آمد. او همچنين قبل از آنکه استوديوى تجارتى خود را در خيابان .علاءالدوله(خيابان فردوسي) تهران ايجاد کند در سراسر آذربايجان، کردستان و لرستان به مسافرت پرداخت در طول دوران حرفه اى خود که تا آخر عمرش ادامه داشت و بعنوان يک عکاس تجارتى در تهران، آثار سوروگين شامل پرتره، از .معاريف گرفته تا افراد گمنام، چشم اندازها، آثار معماري، زندگى شهرى و صحنه هاى روستايي، تشريفات دربارى و روضه خوانى بد به عقيده فرهاد، اگر چه استوديوى سوروگين به يک حرفه موفق تبديل شد، او هميشه خود را اول يک هنرمند محسوب مى کرد. او مى گويد: "اين موضوع از طريق عکس هايش پيداست؛ طريقى که آنها را شکل مى دهد، زمينه هايى که بوجود مى آورد، و زاويه اى که از ."آن استفاده مى کند در حقيقت به گفته فردريک ان بورر ويراستار "سوروگين و تصوير ايران"، سوروگين شيفته آثار رامبراند و امپرسيونيست هاى فرانسوى و نيز نقاشى سنتى ايران، بويژه آثار بهزاد (فعال بين ١٤٧٠ تا ١۵٢٠) و رضا عباسى (فعال .بين ١۵٨٧ تا ١۶٣۵) بود فرهاد خاطر نشان مى سازد که در عکس٩٠- ١٨٨٠ خود "چشم انداز کوهستان، لرستان"، به نظر مى رسد که سوروگين اشاراتى به مينياتور ايرانى دارد "بخصوص به طريقى که او فضا را مسطح کرده و با بهره گيرى از يک سلسله نوارهاى افقى چشم انداز را به تجرد .کشانده است اين کمپوزيسيون کلاسيک ايرانى تباين آشکارى با تصوير "منظره شبانه" دارد که در همان زمان گرفته شده است. اينجا دو نفر در کنار جاده اى نشسته اند، که چشم بينندگان را به يک سطح مورب و به فواصل دور مى کشاند که شايد اشاره اى به استفاده از دورنما توسط .نقاشان امپرسيونيست مانند دگا است او مى گويد: "چندين عکس ديگر سوروگين نيز روى کمپوزيسيون هاى مورب تکيه دارد که به داخل فضاى نسبتاً خالى منتهى مى شود. هنگامى که شما اثرى مانند اين عکس را با ساير عکس هاى قرن نوزدهم مقايسه مى کنيد، مشاهده مى کنيد که کاملاً متفاوت است و دين ".سوروگين نسبت به نقاشى مسلم مى شود دکتر فرهاد خاطر نشان مى سازد که اگر چه بسيارى از عکس ها از نظر زيبايى شناسى آثار ممتازى محسوب مى شوند، سوروگين اين .تصويرها را بخاطر امرار معاش بوجود آورده است و همين بر قرائت تاريخى عکس ها اثر مى گذارد فرهاد مى گويد: "ما تصور مى کنيم بيشتر عکس ها به دليلى گرفته شده اند. مثلاً عکسى با عنوان "اعمال نظم در کارگاه پارچه بافي" مثالى از آن نوع عکس هايى است که معمولاً پولش توسط يک خارجى پرداخت شده و به اين خاطر بوده که بعنوان يادگارى و شايد براى استفاده در يک کتاب درباره تاريخ و عادات ايران يا براى يک سخنرانى درباره مسافرت برده شود. اين يک يادآورى تصويرى از کشور و فرهنگ خارجى آن بود. به دلايل مشابه، سوروگين تصاويرى از کنيزکان حرم يا صوفى ها – اشخاص غير بومى و به اصطلاح خارجى .بوجود آورد که شباهت خيلى زيادى به کارت پستال داشت يک مثال از تصويرهاى تک سوروگين مى تواند در پرتره ١٨٨٠ او "ناصرالدين شاه بر تخت طاووس" مشاهده گردد که در آن شاه "بر" .تخت جلوس نکرده بلکه مانند بقچه ای در جلوى آن نشسته است فرهاد خاطرنشان مى سازد "چيزى که درباره عکس هاى سوروگين غير عادى است، عکس هاى او از افراد خانواده سلطنتى است. بجاى آنکه آنها را در يک ژست رسمى نشان دهد، بسيارى از آنها غير رسمى هستند، و خودمانى ترين لحظات زندگى روزانه آنها را به چنگ ".آورده است او توضيح مى دهد "براى مثال هنگامى که شما به يک عکس هندى قرن نوزدهم نگاه مى کنيد، حتى کم رتبه ترين مهاراجه ها با يک ژست .بسيار رسمى و همراه با تمام علائم و نشان هاى خود نشسته است کلکسيون کامل آثار سوروگين که در آرشيوهاى فرير و سکلر در واشنگتن دى سى قرار دارد بصورت کاتالوگ در آمده و ليست عکس ها از طريق اينترنت قابل دسترسى است و محققين را در سراسر جهان قادر مى سازد تحقيقات خود در اين مورد را آغاز کنند. او اميدوار .است که در آينده نزديک خود تصويرها به اين ليست اضافه شود اين کلکسيون مورد توجه طيف وسيعى از محققين قرار گرفته است. فرهاد مى گويد: "سرى هاى کاملى از عکس هاى اقليت هاى قومى وجود دارد، بنابراين يک محقق که به موضوع کردها علاقمند بود در اين مورد به تحقيق پرداخت. ما داراى مورخين و مورخين معمارى هستيم که روى عکس ها کار کرده اند. از زمانى که کلکسيون ما معروفتر شده است چندين عکس، هم تصوير معاريف و هم عکس هايى از زندگى روزانه، در کتاب هاى گوناگون که در مورد تاريخ ايران در قرن نوزدهم نوشته شده ظاهر شده اند. هنرمندان و افرادى که روى .لباس ها يا نقش زنان در خاور نزديک مطالعه مى کنند نيز از اين کلکسيون بهره گرفته اند او توضيح مى دهد "محققين معمولاً کار خود را با نگاهى به ليستى که ما در اختيار داريم آغاز مى کنند. افرادى نيز ممکن است به ما تلفن بزنند و بگويند: من به عکس هاى سالهاى ١٨٩٠ تا١٩١٠ دربار ايران علاقمندم، شما چه عکس هايى داريد؟ و بعد آنها معمولا مى آيند و به .عكسها نگاه ميكنند فرهاد خاطر نشان مى سازد در حالى که واشنگتن مکان بسيارى از تصويرهاى آنتوان سوروگين است "کلکسيون هاى عظيمى از عکس .هاى سوروگين در ايران نيز وجود دارد او ميگويد: "در کاخ گلستان حدود ۵٠،٠٠٠ عکس و نگاتيوهاى شيشه اى وجود دارد، و بسيارى از آنها هرگز مورد مطالعه قرار نگرفته اند و بايد شامل تعداد زيادى از آثار سوروگين باشند. " و اضافه مى کند که گالرى آرتور ام سکلر نمايشگاه سوروگين خود را به کاخ .گلستان فرستاد که در سال ٢٠٠٢ در آنجا به نمايش در آمد دکتر معصومه فرهاد، متصدى هنر اسلامى در گالرى هنر فرير توضيح مى دهد "اين عکس ها تاريخ تصويرى گذشته اى هستند که مدتهاست سپرى شده. در ايران منابعى باور نکردنى وجود دارند و بايد آنها را حفظ کرد. اين عکس ها تنها سندى است که ما از لحظات .معينى در دست داريم، از طريقى که يک بنا به نظر مى رسيد تا راهى که يک نفر لباس مى پوشيد |
|||
سرآغاز عکاسی در ايران
(Luigi Pesee) لوييجي پيشه (Luigi Montabone)
لوييجي مونتابونه (Nasser-ed-din shah qajar)ناصرالدين شاه قاجار که جزء اولين عکاسان ايران شمرده مي شود (Ernst Holtzer) ارنست هولستر مهندس آلماني که کارمند اداره تلگراف در ايران بودوبا زني ارمني از اهالي جلفا ازدواج .کردو طي سالهاي1871 تا1898حدود سه هزار عکس از اصفهان وديگر نقاط گرفت (Antoin Sevruguin) آنتوان سوروگين عکاس ارمني که از حمايت دربار برخوردار بود واز دهه1870 تا حدود 1920 در تبريز به .عنوان عکاس حرفه اي کار ميکرد
|
|||