پلیس در حال تذکر

 



 

 

تصوير زن

ايرج ميرزا

 

در سردر کاروانسرايی
تصوير زنی به گچ کشيدند
ارباب عمائم اين خبر را
از مخبر صادقي شنيدند
گفتند که واشريعتا خلق
روي زن بی نقاب ديدند
آسيمه سر از درون مسجد
تا سردر آن سرا دويدند
ايمان و امان به سرعت برق
مي رفت که مؤمنين رسيدند
اين آب آورد آن يکي خاک
يک پيچه ز گِل بر او بريدند
ناموس به باد رفته اي را
با يک دو سه مشت گِل خريدند
چون شرع نبي ازين خطر جَست
رفتند و به خانه آرميدند
غفلت شده بود و خلق وحشی
چون شير درنده مي جهيدند
بي پيچه زن گشاده رو را
پاچين عفاف می دريدند
لبهای قشنگ خوشگلش را

مانند نبات مي مکيدند
بالجمله تمام مردم شهر
در بحر گناه می تپيدند
درهای بهشت بسته مي شد
مردم همه می جهنميدند
مي گشت قيامت آشکارا
يکباره به صور می دميدند
طير از وکرات و وحش از حجر
انجم ز سپهر می رميدند
اين است که پيش خالق و خلق
طلاب علوم روسفيدند
با اين علما هنوز مردم
از رونق ملک نااميدند

برگشت به صفحه قبلی

New Page 1