Beliefs                           Physics                        Home                          Club
  Marrie Curie                          1|2|3|4|5|6|7|8|9

    English

 

    دكتر ماري كوري (1867-1934)

 

نيه ماريا اسكولودسكي در هفتم نوامبر 1867 به دنيا آمد. از طرف مادر به اقليت نجيب زادگان لهستان متعلق بود و پدرش يك مرد فرهنگي بود كه در شهر سنت پيترزبورگ تحصيل كرده بود. پدرش دبير دروس رياضي و فيزيك بود و پس از تولد ماري استاد و ناظم دبيرستان شد. خانم اسكولودسكي نيز ناظم دبيرستان دخترانه بود و فقط تا چند ماه بعد از تولد ماريا انرا حفظ كرد. او يك كاتوليك پرهيزكار بود و ماري را مطابق همين اعتقادات بزرگ كرد. با اين وجود ماري پس از درگذشت مادرش اعتقادش را به كليسا از دست داد. اين فاميل داراي يك پسر بنام يوسف  و سه دختر بنامهاي هلا، برونيا و ماري بود.

 

از چپ براست: زوسيا Zocia كه بر اثر تيفوس فوت كرد.
هلا Hela  كه مربي شد. ماريا Maria كه دو جايزه ي نوبل برد.
و يوسف Józef  و برونيا Bronya كه پزشك شدند.

 

اين خانواده كاملا ميهن پرست بود به طوري كه اعضاي اين خانواده حتا در داخل روسيه، حكومتي كه كشورشان را تسخير كرده بود، جاسوسي مي كردند. در طول تاريخ، لهستان تحت قيموميت همسايگانش بود و در اين زمان تحت تأثير حكومت روسيه بود. در اين دوران لهستانيها مجبور بودند در مدرسه زبان روسي ياد بگيرند و كتابهايي را مي بايست بخوانند كه علاقه اي به آنها نداشتند. ضديت لهستاني ها با روسها به خاطر مذهب، سياست و زبان بود. احساسات در لهستان بسيار قوي بود و موقعيت بسيار خطرناك. ماري زماني كه فهميد يكي از برادرهاي دوستش را بدليل مخالفت سياسي بدار آويخته اند بسيار عصباني شد. در واكنش به اين وضعيت، لهستانيهاي ميهن پرست زماني كه به موقعيتي رسيدند و كشورشان پس از جنگ جهاني اول مدتي آزاد شد تلافي اين امور را درآوردند.

ماريا وقتي ده سالش بود مادرش (در سال 1878) از دنيا رفت.

ماري در شانزدهمين بهار زندگي از دبيرستان با امتياز فارغ التحصيل شد. در اين هنگام بود كه ثروت پدرش از دست رفت و دخترها مجبور شدند كه براي ادامه ي حياتشان كار كنند. برونيا و ماري علاوه بر ارتباط صميمي كه با هم داشتند، بلند پرواز هم بودند. آنها مصمم، هوشمند و كاملا لهستاني بودند. برونيا به پاريس رفت تا تحصيل پزشكي كند. در اين راه علاوه بر پس انداز خود از حمايت ماري نيز برخوردار بود. در اين هنگام ماري سرگرم تدريس خصوصي به فرزندان طبقه ي ثروتمند شهر ورشو و اطراف آن بود. ماري در يكي از همين منازل احساس كرد كه به برادر شاگردش علاقمند شده است. آنها با هم قرار ازدواج گذاشتند اما اين ازدواج رخ نداد. زيرا آن پسر ظاهرا با دختري زيباتر و بهتر آشنا شد و ماري را بكل فراموش كرد. اين ناكامي ضربه ي بزرگي به روحيه ي ماري زد طوريكه او تصميم به ترك زندگي كرد. اما پس از مدتي به سر عقل امد و آن بحران عاطفي را طي كرد و با شدت دوبرابر به تدريس مشغول شد. گويي مي خواهد از دنياي اطراف انتقام بگيرد. قسمتي از درآمد ماري براي برونيا فرستاده ميشد. با اين قرارداد كه وقتي برونيا زماني پزشك شود، به ماري كمك كند تا بتواند به تحصيلات عالي بپردازد. چنين اتفاقي هم افتاد و ماري در سال 1891 با يك بليط درجه چهار قطار به طرف پاريس براه افتاد و تنها حدود چهل روبل (بيست دلار) در جيب داشت. اما ثروت اصلي ماري در سرش بود. «خواستن». «طلب». طلب علم حتا در بدترين شرايط.

 

 

       

تصوير ديپلم دبيرستان ماريا     ماريا در جواني

 

گرچه زندگيش فقيرانه بود ولي ماري فوق العاده منظم بودو سختكوشي را تفريح زندگيش مي دانست. ماري با مختصر غذايي به شدت به كار و تحصيل مي پرداخت و در سال 1893 بورس الكساندرويچ از يك بنياد خيريه لهستانيهاي مقيم پاريس به مبلغ 600 فرانك دريافت كرد. اما بعد از مدتي كه مشغول به كار شد اولين حقوقهاش را براي بازپرداخت اين وام پرداخت تا اين وام به انسانهاي ديگري مانند او پرداخت شود. در سال 1894 يك دانشمند فيزيك لهستاني بنام جوزف كوالسكي او را به پي ير كوري (1859-1906) معرفي كرد.

 

 

پي ير كوري بالا سمت چپ بهمراه برادرش Jacques سمت راست و پدر و مادرش

 

چند ماه پس از اولين ملاقات، پير از ماري تقاضاي ازدواج كرد. اين كار براي ماري سخت بود. زيرا او ضربه ي عاطفي خورده بود و نمي خواست به مرد ديگري اعتماد كند. ماري به فكر ازدواج نبود و مي خواست به وطنش برگردد. اين ازدواج مانع از اين كار مي شد. در اين هنگام ماري دچار بيماري دلتنگي خانه شد و چند ماهي به منزل برگشت. در اين مدت پير با نوشتن چند نامه در ماندن ماري در خانه خلل ايجاد كرد. پير نويسنده ي چيره دستي بود و نوشته هايش شعرگونه بود. بالاخره آنها در ژوئيه ي 1895 ازدواج كردند و ماه عسل انها عبارت بود از مسافرت با دوچرخه حول و حوش شهر. پول اين دوچرخه ها هم از بابت جهيزيه اي بود كه خانواده ي ماري به او دادند. در تمام مدت زندگي مشترك اين دو زوج در ازمايشگاه با هم بودند و براي تفريح با دوچرخه به طبيعت اطراف شهر پناه مي بردند. حقوقي كه انها مي گرفتند به اندازه ي حقوق يك كارگز ساده بود و چنين رفتاري با اين حقوق دور از انتظار نيست.

 

 

 

در اين زمان ماري كه امتحان جامع دكترا را با صلاحيت كامل داده بود فرزندش ايرن كوري را در سال 1897 بدنيا آورد. با پيشنهاد كوري، ماري كار بر روي تز دكترايش را در مورد پديده ي پرتوزايي شروع كرد. در اين زمان بكرل اين پديده را بتازگي كشف كرده بود. ماري آزمايش بكرل را تكرار كرد. اما براي اندازه گيري اين پديده بجاي استفاده از الكتروسكوپ كه بكرل از آن استفاده كرده بود، از الكترومتر ساخته ي شوهرش استفاده كرد.

 

هنري بكرل Henri Becquerel كه خاصيت راديو اكتيوي اورانيوم را كشف كرد.

 

پي ير و برادرش اين الكترومتر را با كواتز پيزوالكتريك ساخته بودند كه دقيقتر از الكتروسكوپ كار مي كرد. ماري با اين وسيله كار بكرل را تأييد كرد و دريافت كه شدت تابش مستقل از تركيبات شيميايي اورانيوم است و تنها بستگي به مقدار اورانيوم دارد. ماري اثرات تابشي همه ي مواد را بررسي كرد و دريافت كه توريم تنها عنصريست كه مانند اورانيوم خاصيت تابشي دارد. البته قبل از او جي سي اشميت اين موضوع را دريافته بود اما اندازه گيري دقيقي از آن نشده بود. سپس ماري از نبوغش استفاده كرد و سعي كرد پرتوزايي را فقط در عناصر مندليف جستجو نكند بلكه بسراغ مواد طبيعي و معدني برود. او مقداري مواد معدني دريافت كرد و طبق انتظارش آنچه توريم و اورانيوم داشت از خود پرتوزايي مي كرد. اما ماري چيز ديگري را هم دريافت كه بعضي از اين مواد تركيبي پرتوزايي سه يا چهار برابر پرتوزايي مربوط به عناصر اورانيوم و توريوم درونشان دارند. همچنين دريافت كه يك ماده ي معدني خاص بنام شاكوليت chacolyte هنگاميكه از زمين كنده مي شودخيلي پرتوزاست. او با استفاده از عناصر آزمايشگاهي شاكوليت مصنوعي ساخت و ديد كه به همان ميزاني كه اورانيوم دارد تابش مي كند. از اين موضوع نتيجه گيري كرد كه شاكوليت طبيعي حاوي ماده ي ديگريست كه مسؤول تابش زيادي آنست.

 

دستگاه الكترومتر پي ير كوري و برادرش

 

 

در دوازدهم آوريل 1898 استاد راهنمايش ليپمن اولين نوشته اش را در آكادمي علوم فرانسه ارائه كرد و اين مقاله تحت نام  م. اسكولودسكي در مجله ي آكادمي علوم فرانسه بچاپ رسيد. در اين نوشته او آزمايشش را مختصرا توضيح داده بود. پيش بيني وجود عنصر پرتوزاي ديگري را مطرح كرده بود. اگر عنصر جديدي در كار بود ماري تصميم داشت آنرا كشف كند اما چگونه؟

 

گابريل ليپمن Gabriel Lippmann ، استاد راهنماي تز ماري كوري

 

او روشي ارائه داد كه اصول اوليه پرتوشيمي كنونيست. اين نام را هم او براي اولين بار پيشنهاد كرد كه پذيرفته شد. او براي كشف اين ماده به حلالهاي مختلفي نياز داشت. با حلالهاي موجود تمام عناصر معلوم را از ماده ي طبيعي جدا مي كرد و سپس به بررسي مواد باقيمانده مي كرد كه تفاقا بسيار پرتوزا بودند. پس از مدتي اعلام كرد كه به تنهايي نمي تواند اين كار را بكند و پي ير هم به او پيوست. پس از مدتي موفق شدند ماده ي مجهول را كشف كنند و آنرا پولونيم ناميدند. ملاحظه مي كنيد كه ماري ميهن پرست نام سرزمين ميهني خود poland را روي اين ماده گذاشت. آنها در ژوئيه ي 1898 مقاله اي به آكادمي علوم فرانسه فرستادند و ماده ي مذكور را ارائه دادند.

 

 

 

 

تاريخها مهم هستند. در فوريه 1896 بكرل پرتوزايي را كشف كرد. در انتهاي 1897 ماري كوري در مورد اشعه ي بكرل حساسيت نشان داد. در آوريل 1898 عناصر معلوم مورد بررسي قرار گرفتند و بوي عنصر جديد به مشام ماري رسيده بود. در ژوئيه ي همان سال 1898 پولونيم كشف شد. اين نشان مي دهد كه چقدر زياد روي اين موضوع كار كردند.  پس از مدتي در گروه باريم (باريم، استرانسيوم، كلسيم) مواد پرتوزا يافت. ابتدا امكان جداسازيش نبود اما بالاخره با استفاده از كريستالي كردن جزيي توانست عنصر پرتوزاي مزبور را كشف كند. اين عنصر را بنام راديوم به جهان معرفي كرد. در سپتامبر 1989 سومين مقاله اش را كه حاوي اطلاعات اين عنصر بود ارائه كرد.

 ماري از سال 1898 تا آخر عمرش يعني 36 سال بعد روي امتحان مواد طبيعي بيشتر و تصفيه ي خالصتر ان تمركز كرد.

اين كاري شگرف بود و طاقت بدني و روحي و جسارت زيادي مي خواست. ولي اين از خصوصيات ماري بود.سر انجام ازمايشگاهي براي كوريها درست شد. اين ازمايشگاه عملا چيزي بجز يك كلبه ي كوچك و نمور نبود كه در گرما و سرما شاهد حضور ماري بود. حتا يك هود ازمايشگاهي نداشت. كاملا غير ايمن و نامناسب.

پروفسور ادوارد ساس زمين شناس معروف وين بطور سخاوتمندانه اي يك تن از مواد باقيمانده از تصفيه ي اورانيوم معادن اورانيوم چكوسلواكي را براي كوريها فرستاد. البته اينها مواد زائدي بودند كه قاعدتا بايد دور انداخته مي شدند. بهر حال جابجا كردن انها را تا جلوي در آزمايشگاه آقاي ساس متقبل شد. توجه كنيد كه با اسيابهاي انزمان بايد يك تن ماده آسياب مي شد و اناليز مي شد. طاقت فرسايي كار و جسارت ماري كوري معلوم شد! او دود حاصل از استنشاق مواد شيميايي را تحمل مي كرد و حتا تقاضاي هود نكرد. اين روح سرسخت پس از دو سال كار توانست عدد اتمي راديوم را تشخيص دهد و دوازده سال طول كشيد تا راديوم خالط را استخراج كرد.

باوجوديكه افراد باشخصيتي از لحاظ علمي نظير لرد كلوين كار كوري ها را با اهميت قلمداد كرد و سهم آنها را در پيشرفت علم شايان ديد اما تشكيلات اداري و دانشگاهي فرانسه به انها هيچ امكانات مفيدي نداد. بعضي از دوستان انها در دولت، نشان افتخار «لژيون دونور» را براي پي ير در خواست كرد اما پي ير از دريافت آن نشان سرباز زد و گفت: «من دكور نمي خواهم. من يك آزمايشگاه مي خواهم.» دوستانش نصيحتش كردند كه با اين نشان مي تواند از نفوذش براي داشتن ازمايشگاه استفاده كند اما پي ير با كله شقي انرا رد كرد و نه ازمايشگاه نصيبش شد و نه يك افتخار خشك و خالي.

پي ير در سال 1898 براي كرسي استادي فيزيك و شيمي سوربن تقاضا كرد اما تقاضايش رد شد. حقوقش معادل حقوق يك كارگز ساده تنها 500 فرانك بود. در حاليكه خانواده اش در انزمان چهارنفر شده بودند.

در سال 1900 دانشگاه ژنو خبر خوشحال كننده اي به پي ير داد و او را بعنوان استاد قبول كرد. او مردد شد و انرا نپذيرفت. اين باعث شد در پيشنهادش براي استادي سوربن تجديد نظر شود و در سال 1904 استاد سوربن شد. پي ير ساده لوحانه فكر مي كرد كه مشكلاتش تمام شده اما او بالاخره صاحب ازمايشگاه نشد!

راستي چرا چنين شد؟ كسي در فرانسه مي توانست مصدر كارهاي مهم علمي ارتشي و دولتي شود كه از دانشگاه پلي تكنيك فرانسه فارغ التحصيل شده باشد و پي ير چنين نبود. پدرش كه پزشك بود تمايلات چپ سياسي داشت و حتا زماني منزلش را به بيمارستان مستمندان تبديل كرده بود. مخالفتهاي پدر و پسر با دولت باعث شده كه ضربه هاي كاري دريافت كنند.

 

تا سال 1902 ماري حدود ده كيلو از وزن بدنش را از دست داده بود و بالاخره آنزمان بود كه عدد اتمي راديوم را به مقدار دقيق 225 بدست آورد. امروز عدد دقيق ان 226 است.

در سال 1903 پي ير كوري و ماري كوري و بكرل جايزه ي نوبل در فيزيك را دريافت كردند. اين جايزه از لحاظ مادي زندگيشان را بهبود بخشيد. اما 25000 فرانك اين جايزه ازمايشگاه مناسبي برايشان به ازمغان نياورد.

 

 

 

بخشي از سخنراني پي ير كوري در مراسم اهداي نوبل:

«آيا گشايش رموز طبيعت كاري درست است يا خير؟ ايا بشر آمادگي استفاده از اين رموز را دارد؟ اكتشاف نوبل از مواد منفجره ما را به شك مي اندازد. اينك مواد منفجره در دست جنايتكاران است و باعث جنگ بين دولتها مي شود. با اين وجود من با نوبل هم عقيده ام كه گشايش رموز طبيعت روي همرفته به نفع بشريت تمام ميشود.»

كلمات كوري بيادماندني هستند. در اين زمان پي ير 44 سال و ماري 36 سال بيشتر نداشتند. با اين وجود بدنهاشان تحليل رفته بود و سلامتشان به خطر افتاده بود.

بالاخره ماري تز دكتراي خود را در سال 1904 نوشت كه عملا همان مقاله ي سال 1900 او بود. 7 سال طول كشيد تا ماري دكترايش را بگيرد و خواهشمندم اينرا با رساله هاي دكتراي فعلي مقايسه كنيد و موضوعات را قياس كنيد.

 

 

آندو تا سال 1906 با هم كار را ادامه دادند تا اينكه در سال 1906 دو اسب درشكه كه از حالت عادي خارج شده بودند پي ير را زير گرفتند و او درگذشت. در آنزمان ماري دبير دبيرستان دخترانه بود و با مرگ پي ير كرسي او به ماري رسيد. او تدريس ناتمام پي ير را ادامه داد و به اتمام رسانيد. ماري از اين فقدان ضربه ي سختي خورد. احساس بي پناهي او را رنج مي داد. اما او تنها پناهگاهش را آن آزمايشگاه مي دانست و در علم خود را غرق كرده بود تا همه چيز را فراموش كند.

 

  

 

در سال 1911 ماري دومين جايزه ي نوبل را در شيمي دريافت كرد. او در اين زمان به اندازه ي كافي معروف بود و بهمين دليل دولت فرانسه پول كافي در اختيارش قرار داد و سر انجام آزمايشگاه مفصلي همچون نوشداروي پس از مرگ سهراب به ماري اعطا شد!

 

 

 

در خلال جنگ جهاني اول ماري كوري با كوشش فراوان امبولانسي تهيه كرد و به اتفاق دخترش از سربازان زخمي عكسبرداري راديولوژي مي كرد.

 

  

 

ماري در سال 1921 به امريكا سفر كرد و رئيس جمهور مقداري راديم را كه انجمن زنان آمريكا تهيه كرده بود را به ماري تهيه كرد. جالب است كه ماري كه خود كاشف راديوم بود نمي توانست آنرا تهيه كند تا به كار روي آن بپردازد.

 

  

 

ماري بر اثر تشعشعات راديو اكتيو اين سالها خسارتهاي بدني زيادي ديده بود و در سالهاي آخر عمرش متوجه مشكلات مواد پرتوزا براي سلامتي انسانها شد. دفترهاي ماري كوري كه در آن گزارشها نوشته شده اند بعدها توسط دامادش بررسي شدند و معلوم شد كه آنها بشدت پرتو زا هستند.

ماري كوري از آن راديوم براي بررسي كنترل تومورهاي بدني استفاده كرد و براي ثبت اختراعش حق ثبتي دريافت نكرد و اين از مناعت طبعش بود. در اين سالها دو بار آب مرواريد چشمش را عمل كرد. اما ديدش بسيار كم شده بود. در سال 1931 سگري پس از ملاقاتش با ماري او را چنين توصيف كرد: «دستهاي پير و كار كرده و لرزان، و بعلت تابش مواد پرتو زا پوست دستش سوخته است. ديدش كم شده اما يك دنيا اميد و نشاط در بطن قلب اين زن مشاهده مي شود. نمي دانم اين چشمه ي اميد در او از كجا آمده اما بسيار باطراوت است.» در پايان عمرش به او ويلاهايي در آلپ و ... هديه شد و ماري در سال 1934 در اسايشگاه كناره هاي آلپ زمين سفر زميني خود را ترك كرد.

 

 

برگرفته از كتاب تاريخ علم دكتر مهدي بارزي (چاپ نشده) يا شايد هم در اين سالهاي دوري من از ايشان چاپ شده و من خبر ندارم.

ويراستار : محمد حسين انصاري

با تشكر از دكتر مهدي بارزي  Mehdi Barezi PhD استاد فيزيك دانشگاه صنعتي اصفهان براي راهنمائيهايشان. اين صفحه به ايشان تقديم مي شود. اميد است كه سالها در خدمت علم ايران باشند.

 
Thanks to Ajp for the photos: www.aip.org\history\index.html

 

Last update: Aug. 10, 2001

This site is designed by Mohammad H. Ansari