نقد
و بررسي كتاب
درسي
از :
گروه آموزشي
ادبيات
متوسطه
شهريار
به :
گروه آموزشي
ادبيات
سازمان
موضوع :
نقد و بررسي
كتاب درسي
با
توجه به بند
اجرايي
برنامه هاي
ارائه شده به
گروه آموزشي و
ضمن حساس بودن
پايه پيش
دانشگاهي و
حذف قسمتي از
مطالب كتاب ،
گروه آموزشي
بر آن شد كه در
خصوص مطالب و
نيازهاي
اصلاحي يا
حذفي و يا
اضافه كردن
مطالب خاص با
توجه به تقاضاي
مكرر دبيران
ادبيات
شهريار به نقد
و بررسي فصول
و مباحث كتاب
اقدام نمايد
لذا يافته ها
و نظر خود را
به شرح زير
بيان مي كند .
نقد و
بررسي كتاب
زبان فارسي « 1 و2»
پيش دانشگاهي
در كـتاب
« ني نامه » و درس
مثــنــوي كه
به عنوان
تحميديه غير
رسمي بيان شده
است بهتر اسـت
كه دربـاره
تفاوت
(
استعاره و
نماد ) توضيح
اندكي داده
شود بدين مضمون
كه ني استعاره
نيست و نماد
است زيرا در نماد
معناي غير ما
وضع له از
محدوديت به
وسعت و از يك
ركن حذف شده
تشبيه به حوزه
غير واحد كشيده
مي شود . به
عبارت ديگر ني
مي تواند هم
ني ، هم مولوي
، هم قلم و نيز
روح جدا شده
از عالم معنا
تلقي گردد . در
ضمن توضيحات
درس ني نامه
از مطلوبيت و
قبول همگاني
برخوردار
نيست . مي
بايست بيشتر و
موشكافانه تر
بحث مي شد چرا
كه فاتحه
الكتاب مثنوي
است .
در بخش
مناجات نامه
بهتر است در
معرفي موسيقيايي
بودن مناجات
نامه به قافيه
دروني و قافيه
مياني كه در
شعر مناجات نامه
متبلور است
اشاره گردد و
ويژگي
موسيقيايي
مناجات نامه
را بيان كند .
در
آغاز درس حدي
خوان و كشف
المحجوب چند
سطري در خصوص
نثر دوره
ساماني و
غزنوي نكاتي
بيان شود كه
ويژگي اين نثر
را يادآوري
كند .
در درس
گذر سياوش از
آتش مصراع دوم
بيت « چو فرزند
و زن باشدم
خون و مغز /
كرا بيش
بيرون شود كارنغز»
در
توضيحات غلط و
نادرست معني
شده است كه در
توضيح آن بايد
گفت كه بيرون
شود كار كنايه
از فرجام كار
يعني فرجام كار
براي كسي
چگونه مي
تواند
خوشايند باشد
كه اين بيت
نادرست توضيح
داده شده است .
در درس «
دولت يار » غزل
حافظ ، پرسشي
در خصوص معني
رديف آخر شد
مطرح شده است كه محل
ترديد است از
يك طرف مدعي
هستيم كه رديف
نبايد اختلاف
معنايي داشته
باشد از طرفي
ايهام گرايي
حافظ حكم مي
كند كه مصراع
دوم بيت اول
آخر شد به معني
سر و سامان
يافت با ديگر
رديف آخر شد
پايان يافت
اختلاف
معنايي دارد
كه نقض غرض
است .
در درس
تذكرة
الاولياء عطار «
سرگذشت حلاج »
عبارت دست
برنه كه كار
بزرگي در پيش است
، دست نهادن
به معني پيمان
بستن است نه
همراهي كردن .
در درس
كيش مهر بيت «
به اندوه
آينده خود را
مباز /
كه آينده
خوابي است چون
پارها » حذف
شده است ، اما
سؤالي در خصوص
مفهوم و علت غايي
آن
باقي مانده
است .
گاهي
ناچار هستيم
كه در خصوص
بخش دستوري كه
به نظام
معنايي كمك مي
كند توضيحاتي
دهيم كه متأسفانه
در چاپ اخير
نه تنها اين
توضيحات حذف
شده است بلكه
هيچ تلاشي
براي تبيين
بخش دستوري نشده
است به عنوان
مثال « را » فك
اضافه در
عبارت هايي
مثل «والي را
سراي»
، «او
را از آنجا دل
بگرفت » يا «اندكي
رنجه شد او را آرنگ»
در بخش
توضيحات
تبيين شود .
نيمسال
اول و مضمون
آغازين كتاب
بسيار مشكل و وقت
گير است در
صورتي كه
نيمسال دوم و
فصول پاياني
كتاب بسيار
ساده ،
داستانهايي
به نثر معيار
و مطالب سهل
المتنع در آن
جاي گرفته است
. بهتر بود كه
يك هماهنگي
لازم در تنظيم
دشواري و آساني
مطالب مي شد .
در ضمن بودجه
بندي كتاب با
توجّه به
شانزده فصل
اول با فصول
بعدي از نظر
تعداد جلسات
هماهنگي
ندارد .
از سه ســـال
پيش بعضي از
دروس از جمـله
غزلي از سعدي (
سر آن ندارد
امشب كه برآيد
آفتابي ) ،
غزلي از حافظ
( زان
يار دلنوازم
شكري است با
شكايت ) ، از
تاريــخ
بيهقي ( افشيــن
و بـــودلف ) ،
بخشي از شعر
سهراب سپهري (
چشمها را بايد
شست . . . ) جزء
مطالبي حذفي
بخش نامه مي
شود . ولي هنوز
نسبت به حذف آن
از كتاب درسي اقدام
نشده است .
در
بخشي از
داستان « گذر
سياوش از آتش »
قسمت حذفي به
فهم بعضي از مطالب
لطمه زده است
از جمله (
فكنده دو كودك
نمودم به شاه /
كزين بيشتر
كس نبيند گناه
) حذف شده است در
صورتي كه اين
بيت مرجع ( اين
بد بكرد ) در
بيت بعدي است . (
سياوش را كرد
بايد درست كه اين
بد بكرد و
تباهي بجست ) .
حفظ
شعر در طول هر
ترم « مناجات
نامه ، اكسير
عشق ، دولت
يار ، مست و
هوشيار » با
توجه به يك
نمره
نامتناسب است
.
با
توجه به تناسب
متون نظم و
متون نثر
احساس مي شود
كه توجه به
متون نظم
بيشتر شده است
و متون نثر در
نيمسال اول از
نظر كمي و
كيفي مورد بي مهري
قرار گرفته
است .
بعضي
از مطالب
ارائه شده در
متون نياز به
ارجاع در
فهرست اعلام
دارد به عنوان
مثال حماسه
گيل گمش كه يك
حماسه در بين
النهرين است
مي بايست در
پايان كتاب
توضيحي مختصر
داده مي شد يا
بهتر بود به شيوه
ادبيات 1و2و3
دبيرستاني ،
كتاب پيش
دانشگاهي از
فهرست اعلام
غني برخوردار
بود .
در
توضيحات بهتر
است بخشي به
تمثيل يا
استعاره
تمثيلي
اختصاص داده
شود كه دبيران
و همكاران
محترم با
مسامحه از
كنار
استعارات
تمثيلي نگذرند
. مثل « كه درپاي
اين گل بود
خارها » ،
« جوي مشك بهتر
كه يك توده گل
» « صد
انداختي تير و
هر صد خطاست /
اگر هوشمندي
يك انداز و
راست »
براي
غزل امام «ره» (
رنج بي حساب )
در خصوص بيت
دوم توضيحاتي
داده شود كه
تلّقي بيشتر
دبيران محترم
از مصراع دوم
غزل امام تلقي
درست و ادبي
نيست .
مرغ
استعاره از دل
، آتش استعاره
از عشق ، ماهي
استعاره از
وجود ، آب
مجاز از درياي
عشق . در ضمن
خودآزمايي
شماره 1 اين
درس
خودآزمايي
مناسبي نيست .
در
آغاز درس
چهارم براي
تفكيك رباعي و
دو بيتي از
نظر وزن و
محتوا يك
توضيح مختصري
با توجه به
آرايه ادبي
سوم براي دانش
آموزان تجربي
و رياضي ارائه
شود .
حذف
نمونه كتب
آموزشي و علمي
در بخش ادبيات
تعليمي مثل
كتاب حاج ملا
هادي سبزواري
در خصوص فلسفه
، الفيه ابن
مالك در خصوص
صرف و نحو
عربي و دانشنامه
ميسري در خصوص
طب مناسب
نبوده است .
به
توضيحات درس
پرورده گويي
در خصوص بيت
آخر « از آن مرد
دانا دهان
دوخته است / كه
بيند كه شمع
از زبان سوخته
است » آرايه
حسن تعليل
اضافه شود و
به عنوان
نمونه اعلاي
حسن تعليل اين
شاهد مثال ذكر
شود .
در
آغاز درس
تذكرة
الاوليا
(شانزدهم)
درباره شخصيت
حلاج و هم
كيشان او و
پيروان وي
همچون عين
القضات شيخ
شهاب الدين
سهروردي
مطالب اندكي
نوشته شود .
در
آغاز « گويي بط
سفيد جامه به
صابون زده است
» در خصوص قالب
مسمط و مبدع
آن توضيح
مختصري داده
شود و در سؤال
شماره 6
خودآزمايي
درس هفدهم
درباره چگونگي
توصيف درس شب
كوير از دكتر
شريعتي سؤال
شده است در
صورتي كه هنوز
درس شب كوير
تدريس نشده است
.
درس «
دماونديه »
استاد بهار در
بعضي جاها
نياز به توضيح
دارد كه اين
توضيح ارائه
نشده است و
بهتر است مصراعهاي
همچون « بنشين
به يكي كبود
اورند» و . . . در
قسمت توضيحات
شرح شود .
در درس
شب كوير نوشته
دكتر شريعتي
در خصوص مطلب (
تير فرشتگان
نگهبان ملكوت
در بارگاه
آسماني اش كه
هر گاه شيطان
و ديوان هم
دستش مي كوشند
به حيله گوشه
اي از شب را
بشكافند و به
آن جا كه قداست
اهورايي اش . . . )
به تلميحات
قرآني سوره
صافات و غيره
در توضيحات
اشاره شود يا
به شعر ناصر خسرو
:
« بنگر
به ستاره كه
بتازد سپس ديو
/ چو زر
گدازنده در
غير چكانيش »
به عنوان
مضمون مشترك
اشاره شود .
در آغاز
درس اورازان
به نثر شكسته
يا نثر
شتابزده جلال
آل احمد و
ويژگي اين نثر
داستاني
حداقل سه سطر
اشاره شود .
چند
حكايت از
اسرار
التوحيد بهتر
بود در پس يا
به دنبال كشف
المحجوب مي
آمد . هم پيوند
موضوعي داشت و
هم شباهت سبكي
.
در
كنار شعر
افسانه عاشقي
بهتر بود براي
نظيره گويي
شعر عراقي « آن
شنيدي كه
واعظي جانباز
» ذكر مي شد كه
سبك تقليدي
جامي بهتر روشن
مي گشت زيرا
اين حكايت از
نظر مضمون
دقيقاً مانند
حكايت عراقي
است .
به جاي
افشين و بودلف
حذف شده يك
بخش مفيد
اخلاقي و
تاريخي از
كتاب تاريخ
بيهقي جايگزين
شود كه هم مختصر
و هم مفيد
باشد .