![]() |
|
![]() |
![]() |
منبع: بیعنوان - نويسنده: شهيد سيد مرتضی آوينی |
نشريات جديدی كه اين روزها از هر
گوشه و كنار میرويند ريشه در خاک واحدی دارند و آن «ژورناليسم حرفهای»
است. مشخصه اصلی ژورناليسم حرفهای آن است كه خود را به سخيفترين
گرايشها و سليقههای روز فروخته است و روی به ابتذال آورده و برای جلب
مشتری دست به همان كارهايی میزند كه پاتوقهای كنار خيابانی میزنند:
گزارشهای داغ، مصاحبههای تنوری، دانستنیهای سرپايی، اطلاعات ساندويچی،
تيترهای بودار، جدولهای خوشمزه، مسابقات هوسانگيز ... و خلاصه انواع مطالب
برای انواع سليقهها!
ژورناليسم حرفهای ناگزير است كه بنيان كار خويش را بر ضعفهای بشر امروز
بگذارد و از ترشح بزاق خوانندگان ارتزاق كند، و حتی اگر اجازه دهند هيچ
ممانعتی برای سوءاستفاده از غرايز جنسی مردان و هوس جلوهفروشی در زنان،
سرِ راه خويش نمیبيند و خود را به آب و آتش میزند تا راهی به قلبهای
مريض پيدا كند و نقبی به جيبها بزند.
عموم انسانها ميان منطق حس و منطق عقل و منطق دين كه مبتنی بر فطرت
است سرگردانند و اين سرگردانی، قلمرو حاكميت ليبراليسم است. طبيعت انسان در
وهله اول متمايل است به آب و رنگ و تنوع و نيست انگاری، و حرفهایها تله
خويش را درست در همين جا میگسترانند، و البته فراتر از هر چيز، اين مقتضای
تمدن غرب است كه بشر امروز از هر كار تلقی سودانگارانه و تاجرمآبانه دارد.
با اين طرز تلقی، كار مطبوعاتی متكی بر بازارسنجی است و روزنامهنگاران
حرفهای پيش از هر چيز بايد از يک شمّ تجارتی برخوردار باشند.
باز هم اگر اين نشريات با توسل به اين جاذبههای سخيف فقط مشكل سوددهی و
تيراژ خود را حل میكردند حرفی نبود، ولی كار به همين جا ختم نمیشود. تز
روزنامهنگاری حرفهای اكنون مانيفستِ يک مبارزه پنهان سياسی با انقلاب
اسلامی است. وجود و بقای انقلاب به دين و دينداری مردم رجوع دارد؛ پس هر
چه بتواند انسان را به غفلت بكشاند میتواند اسباب يک مبارزه سياسی با
انقلاب اسلامی واقع شود: از عكسهای فوتباليستهای حرفهای در آدامسهای
بادكنكی گرفته تا دانستنیهای علمی، ديدنیهای توريستی ... رمانهای عشقی و
پليسی و ايدئولوژیهای سياسی؛ يعنی هر چه بتواند بنيان دينداری را سُست
كند، فینفسه میتواند در خدمت مبارزه با انقلاب اسلامی كه بر اصل «عينيتِ
ديانت و سياست» استوار است واقع شود. بنابراين، غرب برای مبارزه با انقلاب
لازم نيست كه حتماً روی به مقابله سياسی و نظامی بياورد؛ همه چيز، مشروط
بر آنكه بتواند مردمان را از دين غافل كند، يک سلاح سياسی است.
تز روزنامهنگاری حرفهای يا «حرفهای كاری» چنين توصيه میكند: بايد
حرفهای نوشت، بايد در نشريه به همه جريانها به يک اندازه سهم داد، بايد
همه جريانها را وارد گود كرد تا نشريه تيراژ پيدا كند، به سوددهی برسد و از
ورشكستگی نجات پيدا كند. بايد از همه كس و همه چيز بنويسيد. كاری به محتوا
نداشته باشيد. برای يک روزنامهنگار نبايد بين آمريكا و آفريقای مظلوم، بين
صهيونيسم و فلسطين، بين تئاتريستهای مذهبی و غيرمذهبی، بين شاعران مسلمان
و لائيک .... فرقی وجود داشته باشد؛ هر چه بتواند فروش داشته باشد و جنجال
برپا كند مغتنم است.
تيراژ و سوددهی بزرگترين معضل نشريات كنونی است و پُر روشن است كه كمتر
صاحبامتيازی میتواند در برابر اين استدلال حسابگرانه تاب بياورد و تسليم
نشود. اگر نشريهای خود را فقط در برابر ميزان فروش متعهد بداند، بدون ترديد
كارش به آنجا خواهد كشيد كه هر تعهدی را جز اين نفی كند. بنابراين، وقتی
صاحب امتياز نشريهای در برابر اين تز تسليم شد و كار را به حرفهایها(!)
سپرد، خواهد ديد كه رفتهرفته نشريهای چون «مفيد» كه با صداقت برای كودكان
انتشار میيافت به نشريهای چون «آدينه» و يا «دنيای سخن» ـ كه اكنون زاد
و ولد كرده، تكثير شدهاند ـ تبديل میشود. صاحبامتياز نشريه مفيد، اگر چه
خيلی زود حيله حرفهایها را در نيافت، اما بالاخره فهميد و كنار كشيد.
شعار «برخورد باز و آزاد» را ظاهراً ژورناليستهای حرفهای میدهند، اما وقتی
خرشان از پل گذشت اين طرفیها را ديگر به بازی نمیگيرند و حتی مطالب محله
را تا چند شماره آماده نگاه میدارند تا در برابر پرسشها نيز جواب داشته
باشند. دموكراسی شعار آزادی میدهد، اما در عمل، با نهانروشی و سيستمهای
كاملاً مخفی جاسوسی و شبكههای گسترده تبليغاتی اجازه نمیدهد كه احدالناسی
آزادانه بينديشد و آزادانه انتخاب كند. ولی ما شعار ولايت میدهيم، اما در
عمل طوری رفتار میكنيم كه آنها شعارش را میدهند.
اكنون بسياری از صاحب امتيازها با تز روزنامهنگاری حرفهای فريفته شدهاند و
بسياری از نشريهها به دست حرفهایكارها(!) افتاده است. بزرگترهايشان به
كوچکترها توصيه میكنند:
راه ما برای نفوذ در مطبوعات هموارتر از هر روز ديگری است، اما در نظر
داشتهباش كه راهِ هموار، هوشياری و مراقب میخواهد. برای پايدار كردن نفوذت
بايد به اين امور توجه داشته باشی. رابطه عاطفی و پيوند دوستی با
صاحبامتياز را بيش از پيش تقويت کن. من با اين شيوه توانستهام با
صاحبامتيازهای سه نشريه هفتگی تا مرز رابطه خانوادگی پيش بروم.
پول عامل تعيينكنندهای است و تاكنون توانسته بسياری از ايدئولوژیها را در
قلب صاحبانش بیرنگ كند. پيش از هر چيز سهم ماهيانه صاحبامتياز را پرداخت
كن. تجربه فلان نشريه به ما ثابت كرد كه خيلیها را میتوان با پول خريد.
همه صاحبامتيازها تا قبل از انتشار مجله دلشان برای فرهنگ كشورشان میسوزد.
اما اولين پارتی حواله كاغذ وزارت ارشاد كه دستشان رسيد و تفاوت قيمت دولتی
با بازار آزاد را كه لمس كردند(!) همه چيز يادشان میرود. به كادرهايی كه
تربيت میكنی تز «حرفهایكاری» را بياموز. من با همين تز توانستهام بسياری
از روزنامهنگارانی را كه بعد از انقلاب وارد معركه شدهاند به آدمهايی
لائيک تبديل كنم و فلانیها را كه میشناسی به استخدام نشريهای در آوردم
كه صاحب امتيازش يک روحانی است ...
منبع: بیعنوان - نويسنده: شهيد سيد مرتضی آوينی |
Home | Iran | World | Articles | Links | About Contact | Instant Message | Feedback This website is optimized for Microsoft Internet Explorer All external sites will open in a new window Copyright © 2003 Jabolsa.com | Copyrights | Privacy Policy |