من چرا روی زمين جا مانده ام
دير بازيست که صدايم می کنند
دل چرا بَندِ فنا گردد مرا ؟
در که حالی بد جفايم می کنند
از عَدَم هستی بداد و آگه است
آنچه را بودم پس و آنچه به پيش
او مرا راه نمايان داده است
پس چرا مانم پِیِ پندار خويش
دفتر شاهد و مشهود