|
سياستگذاري عمومي Public Policy -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- |
حسين قلجي كارشناس ارشد سياستگذاري --------------------- -------------------- مقالات ------------------- لينكها ------------------- معرفي ------------------ گروهها ------------------- آزمونها |
سياست قومي و قوميتگرايي حسین قلجی · درآمد · اهمیت و گستردگی · چرایی و چگونگی · قومیتگرایی در ایران · نتیجه و راهکار
چکيده Abstractionهمبستگى ملى عامل ضرورى در بقاى يک دولت مى باشد اما مانند هر پديده سياسى ديگر داراى آسيبهايى است که يکى از اين آسيبها قوميت گرايى است در باب علل و عوامل بروز قوميت گريى بايد گفت ميتوان از سه دسته علل و عوامل نام برد. علل و عوامل سياسى، علل اقتصادى، علل و عوامل فرهنگى. در حوزه علل سياسى از عدم ملت سازى nation-building در فرايند تاريخى تشکيل دولت و به دنبال آن سياستهاى قدرتهاى خارجى در بهره بردارى از اين مسئله بحث ميشود.در حوزه اقتصادى از عدم توسعه متوازن و توزيع ناعادلانه ثروت ميان مناطق مختلف يک کشور و بالاخره در حوزه فرهنگ تخريب عناصر هويت ساز سنتى و عدم طرح و ارائه هويت غالب ملى از علل بروز قوميت گرايى است. اما بايد توجه داشت قوميت گرايى مانند هر پديده ديگر بايد از مراحى عبور نمايد تا به يك بحران برسد. قوميت گرايى ابتدا به صورت شناخت خود و ايجاد فاصله با مجموعه کلان (دولت) در ميآيد سپس وارد مرحله طرح مرام و ايدئولوژى ميشود و در پايان بعد از عدم برآورده شدن مطالبات دست به مبارزه مى زند که حد اعلاى ( pick point) تخريب همبستگى ملى به حساب مى آيد.اما با اتخاذ راهکار مناسب از جمله تقويت اصالت گرايى در مقابل قوميت گرايى، احترام به اقوام، ايجاد هويت ايرانى – اسلامى غالب، توزيع عادلانه ثروت و قدرت ميان مناطق و هوشيارى در برابر توطئههاى دشمنان ميتوان از بروز اين بحران پيش گيرى نمود. جمهورى اسلامى ايران با پشتوانه مردمى و برخوردارى از عنصر مذهب که وحدت بخش ملت بوده و هست ميتواند با يک برنامه ريزى مناسب اين مسئله را براى هميشه حل نمايد. كليد واژهها: همبستگى ملى، قوميت گرايى، هويت، ناسيوناليسم قومى.
درآمد Introductionطرح مسئله و اهمیت موضوع همبستگی ملی ( National Solidarity) یکی از عوامل مهم اعتبار یک دولت در سطح بينالملل و از عناصر بقای یک کشور است. اهمیت کارکرد همبستگی ملی و انسجام درونی هر کشوری برای هیچ کس پوشیده نیست و همگان بر ضرورت وجود این عامل اساسی بقا و عنصر وحدت بخش اعتراف دارند. در ارزیابی قدرت یک کشور در عرصه بينالمللی یکی از شاخصهای تعیین کننده عنصر همبستگی ملی و یکپارچگی داخلی یک کشور می باشد. همچنین نیاز به گفتن نیست که همگرایی سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک از ویژگیهای یک دولت قدرتمند به حساب ميآید1.امّا به هر علت ین همبستگی هم گاه دچار آسیب و مشکل ميشود. ميتوان گفت در درون هر جامعهای اعم از توسعه یافته یا توسعه نیافته جریانات واگرا مانند قومیتها، مذاهب و نژادها که به نوعی همبستگی ملی را تضعیف ميکنند وجود دارند. چه اسپانیا و کانادا و چه سومالی و زئیر همه در پی تقویت همبستگی ملی و مبارزه با این جریانات و نیروهای فروملی (sub-nation) (که همبستگی ملی را تخریب ميکنند) هستند. البته وجود تفاوتها جزء لاینفک زندگی جمعی است امّا مسئله اینجاست که این تفاوتها و اختلافات هنگامی که تبدیل به بحران ميشوند موجودیت کل نظام را تهدید ميکنند. یکی از این تفاوتها و جریانات واگرا تمایزات قومی در درون یک کشور است. امروزه اندک هستند کشورهایی که تنها از یک قوم تشکیل شده باشند. بیش از 80 درصد کشورهای اعضای سازمان ملل دارای تنوع قومی و نژادی هستند حدود 37 جنگ و ستیز در جهان شناسایی شده اند که جنبه قومی دارند2. این مسائل اندیشمندان سیاسی جهان را متوجه خویش کرده است به بیان «جیمز کلاس» (James Kellas) «ناسیونالیسم و قومیت گرایی همیشه از عناصر اصلی ایجاد دولت و یا فروپاشی آن بوده است»3. از آنجا که کشور عزیز ما ایران اسلامی از یک سو از نظر قومی کشوری متنوع و از سوی دیگر از نظر موقعیت بينالمللی شرایط خاص دارد مسئله همبستگی ملی و آسیب آن یعنی قومیت گرایی بسیار حائز اهمیت است. یکی از مشکلات اصلی سیاست داخلی طی قرون اخیر برای همه حکومتهای ایرانی این بوده است که یک راهکار مناسبی برای حل چالشهای ناشی از این گوناگونی بیابند که گاه دستاویزی برای قدرتهای خارجی بوده است. از این جهت باید هوشیارانه جریان حاضر را شناخت و امکان تبدیل شدن آن به بحران را از بین برد. حوادث گذشته نه چندان دور در استانهای قومی کشور و حوادث اخیر و تحریکات قدرتهای خارجی زنگ خطری است که بیان ميکند نادیده گرفتن و یا خود را به نادیدن زدن تبعات جبران ناپذیری خواهد داشت. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان بحران آینده ایران مسئله اقوام خواهد بود که مستمسک خوبی هم برای استکبار برای تحت فشار گذاشتن جمهوری اسلامی خواهد بود. پس بر آگاهان فرض است که قبل از اینکه بحران به سراغ ما آید ما به سراغ بحران برویم و درمانی به موقع و مناسب برای آن بیندیشیم. تعاریف Definitionsقبل از هر چیز لازم است به معانی مفاهیم و اصطلاحات به کار رفته پرداخته شود. یکی از مشکلات مطالعات قومی در علم سیاست عدم وجود تعاریف معین و فراگیر از مفاهیم و اصطلاحات آنست که ميتوان استفادههای عامیانه و ژورنالیستی را از علل آن دانست که پژوهشگر را دچار سر در گمی مينماید. بدین منظور و در این قسمت تعاریفی از اصطلاحات به کار رفته در این مقاله ارائه میشود. گرچه نميتوان ادعا کرد تعاریف بیان شده بهترین تعاریف هستند اما با توجه به استفاده از منابع معتبر ميتوان گفت جزء بهترین تعاریف هستند. ملت Nationملت گروهی از مردم است که خود را اجتماعی با پیوند های مشترک تاریخی و فرهنگی تصور میکند. ملت ميتواند دارای خصوصیات عینی مانند سرزمین، زبان، مذهب و یا نژاد مشترک باشد و دارای یک خصوصیت غیر عینی که ضروری است و آن درک یک ملت از ملیت خود و تأثیر این درک بر ملت مانند حاضر شدن برای مرگ در راه ملت خود4. ملیت گرایی Nationalismایدئولوژی ناسیونالیسم یک تصور از ملت را ميسازد. از آنجایی که ملت ميتواند در قالب قوم هم تعریف شود پس ناسیونالیسم هم گاهی شکل قومی به خود ميگیرد (ناسیونالیسم قومی) «Ethno Nationalism» و گاه ناسیونالیسم به شکل ایدئولوژی حاکمان در ميآید که محور آن ایجاد یک ملت برای یک کشور است (ناسیونالیسم دولتی Official Nation)5. گروه قومی Ethnic Group تفاوت یک گروه قومی با ملت اینست که گروه قومی با دید محدودتری تعریف ميشود. گروه قومی چند تفاوت اساسی با ملت دارد: کوچکتر است، بر پایه پیوندهای نژادی است، تاریخ و فرهنگ نژادی دارد. قوم محوری Ethnocentrismنسبت آن به ناسیونالیسم مانند نسبت گروه قومی به ملت است. قوم محوری یک تصور ذهنی فرد نسبت به قوم و نژاد خویش در مواجهه با سایر اقوام و نژادهاست6. قومیت گرایی ethnicityاحساس تعلق به یک قوم یا گروه قومی خاص و برتر دیدن خویش و احساس تضییع حقوق که منجر به تلاش كسب برای از دست رفتهها ميشود مانند سرزمین خاص یا فرهنگ خاص. قومیت گرایی مراتب خاص دارد که از حفظ آداب و سنن (اصالت) تا مبارزه برای کسب سرزمین ميتواند متفاوت باشد7. همبستگی ملی National Solidarityعبارتست از همگرایی و اتحاد منافع، اهداف و آرمانهای اعضای یک اجتماع انسانی در جهت تعقیب منافع و اهداف مشترک. همبستگی ملی از عناصر ضروری بقای یک کشور و گام اول دستیابی به رشد و توسعه ميباشد8. خاص گرایی فرهنگی9 توسل به عناصر هویت بخش خاص که بر بی همتایی فرهنگ و آداب و رسوم یک گروه یا جماعت خاص تأکید ميکند. خاص گرایی گاه هیچ گونه تساهل و همزیستی را بر نميتابد. خاص گرایی دو نوع عهده دینی و قومی دارد. نوع دینی یا به صورت اصول گرایی و یا به شکل بنیاد گرایی ستیزه جو ظاهر ميشود و نوع قومی نیز دو نوع دارد: قومیت گرایی بحران زا و اصالت گرایی، نوع قومیتگرایی بحرانزا از آسیبهای اصلی همبستگی ملی به شمار ميرود در حالی که اصالت گرایی از ضروریات هویت فردی و اجتماعی است10. چهار چوب بحث ( Structure)در مورد قومیت گرایی در ایران پژوهشهای فراوانی انجام پذیرفته است اما متأسفانه به دلایلی مانند غرض ورزیها، علایق شخصی و ایدئولوژیکی به صورت بی طرفانه به مسئله توجه نکرده اند و یا به علت نگاه تک بعدی و یک علتی نتوانسته اند به صورت علمی به مسئله نگاه کنند. به عقیده اندیشمندان عرصه سیاست در فرآیند مطالعه یک بحران چارچوبی را باید در نظر گرفت. 1- مطالعه ریشه بحران و علل توسعه آن. بررسی عوامل و انگیزههایی که سبب تبدیل یک مسئله به بحران ميشود. علل کوتاه مدت، بلند مدت نقش نخبگان و همه جوانب باید در نظر گرفته شود. 2- بررسی نقش و جایگاه قدرتهای بزرگ در تشدید بحران. در هر مسئله بينالمللی قدرتهای بزرگ اقدام به تأثیر مثبت و منفی مينمایند پس باید به دنبال منافع حاصل از بحران برای قدرتهای خارجی تأثیر آنها در فرآیند تشدید بحران بود. 3- مطالعه آثار حاصل از بحران. بحران بوجود آمده چه حاصلی در حوزههای مختلف بر جای ميگذارد؟ 4- ارائه راهکارهای رفع بحران. یکی از مهمترین مسائل مطالعه بحران ارائه راهکار قابل اجرا برای حل بحران است. اين مسئله در پژوهشهای اخیر فراموش شده و اكثر پژوهشگران در مسائل تئوریک باقی ميماند و در حوزه فعل و عمل کمتر نقش ایفا ميکنند. بر این مبنا در این تحقیق در تلاش هستیم نگاهی بی طرفانه و در عین حال علمی به مسئله قومیت گرایی و تأثیر آن بر همبستگی ملی بیفکنیم. بر حسب روال تحقیقات آکادمیک ابتدا به طرح پرسش تحقیق ميپردازیم: «بحران قومیت گرایی چرا بروز ميکند و چگونه باعث تضعیف همبستگی ملی شود؟» باید به سه مسئله پرداخته شود اول فرآیند چرایی و چگونگی بروز بحران قومیت گرایی و دوم تأثیر آن بر همبستگی ملی و نهایتاً راهکار جلوگیری از این روند. به این منظور ابتدا در مباحثی تئوریک به تبیین تئوریک قومیت گرایی پرداخته و چرایی و چگونگی بروز آن را بررسی ميکنیم بعد به مطالعه مختصر قومیت گرایی در ایران ميپردازیم و در بخش سوم راهکار علمی و عملی برای حل مسئله را بیان خواهیم کرد. اهميت و گستردگي قومیت گرایی برای بسیاری از افراد واژههایی مانند قومگرايي يا قومیتگرایی Ethnicity واژههایی آشنا هستند یکی از علل آن کثرت وقوع این پدیده در جهان است بسیاری از دانشمندان قرن 20 معتقد بودند هویتها و علایق قومی و نژادی نوعی واپسگرایی است که در برابر ایدئولوژی برتر مانند کمونیسم و یا لیبرالیسم از بین خواهند رفت. اما تحولات پایان قرن 20 یعنی زوال کمونیسم و افول لیبرالیسم نادرستی این پیش بینی را روشن ساخت و جالبتر اینکه یکی از علل فروپاشی شوروی رشد قومیت گرایی و بیداری اسلامی در میان جمهوريها بود. علاوه بر جوامع توسعه نیافته امروزه کشورهای توسعه یافته و مهد تفکر لیبرالیسم نیز گرفتار تنشها و ستیزهای قومی، نژادی شده اند و رشد روز افزون این ستیزها تجدید نظر در رهیافتهای موجود را امری گریز ناپذیر ساخته است.گستردگی قومیت گرایی به نحوی است که 80% کشورهای جهان به نوعی با این پدیده درگیر هستند و البته از نظر بستر شکل گیری، محتوا و میزان خشونت متفاوتند. از نظر ماهیت و محتوا، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و از نظر بستر شکل گیری در بسترهای دموکراتیک و حتی فدرال تا دولتيهای اقتدارگرا و از مرحله شناخت خود تا مرحله مبارزات خونین. به منظور آشنایی بیشتر و بیان گستردگی این پدیده نگاهی گذرا به قومیت گرایی در سطح جهان ميافکنیم. آفریقا: بدلیل سیاستهای استعماری مرزهای کشورها در این قاره طوری ترسیم شده اند که منطبق بر اقوام نیستند یعنی یک قوم در چند کشور پراکنده است و در یک کشور چندین قوم وجود دارد. که این سیاست در راستای سیاست «تفرقه انداختن و حکومت کردن» بوده است این مکانیزم سلطه استعمار در سایر مناطق که پای استعمار رسیده نیز قابل مشاهده است. کشور ارتیره سابقه 30 ساله در کشاكش قومی دارد از دیگر کشورها ميتوان به سومالی، سودان، بروندی و رواندا اشاره کرد که سالیان زیادی را در جنگهای قومی و نژادی سپری کرده اند و هرگز نتوانسته اند از همبستگی و در نتیجه اقتدار لازم برای یک کشور مستقل را کسب نمایند و همیشه متکی به قدرتهای خارجی باقی ماندهاند11. آسیا: در سرزمین کهن آسیا حدود 21 کشور دارای اقلیتهای قومی چشمگیر هستند که در مجموع 43 قوم بزرگ را تشکیل ميدهند که در سالهای اخیر هر یک از این گروهها نسبت به افزایش سیطره سیاسی و گسترش جمعیتی یکدیگر عکسالعمل نشان دادهاند. از کشورهای آسیایی درگیر منازعات قومی ميتوان از هند، عراق، ترکیه، روسیه، کامبوج، فیلیپین، سریلانکا، لبنان و بنگلادش نام برد. آمریکا: در قاره آمریکا با وجود نیروهای همگون ساز قدرتمند و به اصطلاح (ظرف ذوب) که سعی در ایجاد یکپارچگی دارند هنوز هویتهای قومی خاص به حیات خود ادامه ميدهند. سیاهان و سرخپوستان در آمریکا، فرانسوی زبانان کبک که حدود 27% درصد جمعیت کانادا را تشکیل میدهند12. اروپا: علیرغم اینکه همگون ترین قاره جهان محسوب ميشود امّا شاهد وجود میزان زیادی از واگرائیها هستیم. حتی کشوری مانند بریتانیا با قومیت گرایی فزاینده از سوی اسکاتلندیها، ولزيها و ایرلندیها دست به گریؘ?ان است. امّا مانند اکثر جوامع غربی این نوع خاص گرایيها در مراحل غیر بحرانی و یا مسالمت آمیز هستند. در اسپانیا باسکیها و کاتالانها سالهاست به شیوههای خشونت بار مبارزه ميکنند. در شرق اروپا اوضاع نامساعدتر است. بعد از فروپاشی شوروی گرایشات سرکوب شده دوباره جان گرفت و نشان داد حتی با قدرت دولتی و بمباران تبلیغاتی و سیاست «روسی کردن» نميتوان گرایشات ملی گرایانه و مذهبی سایر ملتها را از بین برد. بوسنی، چکسلواکی، یوگسلاوی، بلغارستان، مجارستان، و رومانی از کشورهایی هستند که شاهد تشدید فعالیتهای قوم گرایانه میباشند13.
copyright 2007 Gheleji |