سياستگذاري عمومي

Public Policy

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

   حسين قلجي

 كارشناس ارشد سياستگذاري 

---------------------

Home

صفحه اصلي

    اندیشه سیاسی

 بين الملل

سیاستگذاری

مطالعات ایران

مطالعات امنیتی

--------------------

مقالات

قوميتگرايي

امنيت ملي اسرائيل

حمله نظامي به ايران

گزينه هاي امريكا عليه ايران

نيكولو ماكياولي

توسعه ورامين

خط مشي عمومي

مدلهاي سياستگذاري

-------------------

لينكها

لينكها

-------------------

معرفي


زندگينامه

گالري عكس 

------------------

گروهها

 گروه سياستگذاري

گروه پاسارگاد

-------------------

آزمونها

آمادگي آزمون ارشد

آمادگي دكتري

 

چرایی و چگونگی بروز بحران قومیت گرایی

با نگاه گذرا به گستردگی قومیت گرایی در جهان سوالی ذهن را مشغول مي‌سازد در آن اینکه: چرا جهان اینگونه دست به گریبان جنگها و ستیزهای قومی و نژادی است؟ پاسخهای فراوانی از سوی کارشناسان و پژوهشگران ارائه شده است امًا همانطور که گفته شد از نقصهای عمده ای رنج می‌برند عمده شکل این نظریات تک بعدی و یک علتی دیدن موضوع و عدم رعایت بی طرفی بوده است.

نظریات ارائه شده را مي‌توان به طور کلی در 4 گروه طبقه بندی کرد:

1- واکنش به کاستي‌ها:

این گروه معتقدند بروز پدیده قوميت‌گرایی یا هر نوع خاص گرایی تنها صورت ظاهری است که باید در ورای آن علتهای دیگر را جستجو کرد. به اعتقاد این گروه کاستي‌های اقتصادی و یا عدم مشارکت در قدرت سیاسی باعث سرخوردگی جمعی و توسل به مکانیزمهای "جداانگارانه" مانند تفاوت نژادی یا مذهبی مي‌شود. درست است که گاهی احساس تمایز گاهی دراثر کاستي‌ها حادث مي‌شود اما همه جنگها و ستیزهای قومی را نمي‌توان با این علت شناخت زیرا گاهي قومی که کاستی ندارد بلکه از اقوام دیگر نصیب بیشتری دارد هم به جنگ با سایر اقوام به منظور تصفیه نژادی دست مي‌زند. و یا ممکن است در جوامعی که توسعه یافته است و کاستي‌های اقتصادی وجود ندارد پدیده قومیت گرایی بروز نماید14.

2- پدیده ای سیاسی:

این گروه نظریات از سوی دولتمردان و گروه اندکی از کارشناسان ارائه مي‌شود. این عده معتقدند بروز پدیده‌ها و جریانات متعارض فروملی در راستای سیاستهای کشورهای خارجی است که سعی در تضعیف و تهدید استقلال آنهاا دارند. این گروه از دید " تئوری توطئه " به مسئله نگاه مي‌کنند و معتقدند باید با روشهای سیاسی و پلیسی توطئه را خاموش کرد. درست است که دولتها گاه در جهت منافع ملی خود به تضعیف دولتهای دیگر مي‌پردازند اما به راحتی نمي‌توان جریانی که افراد حاضرند در راه آن جان بسپارند را صرفاً یک توطئه خارجی نامید. از سوی دیگر خود قدرتهای خارجی نیز درگیر این مسائل هستند.

3- طبیعت بشر:

این گروه از نظریات از سوی طرفداران حقوق اقلیتها و خود خاص گرایان بیان مي‌شود. براساس منشور ملل و حقوق بشر حق دارد بودن سرزمین برای همه ملیتها به رسمیت شناخته شده است. این گروه معتقدند ملیت مساوی نژاد و قومیت است. در نتیجه دولت – ملت nation-state رادولت قومی مي‌دانند. این گروه سعی در توجیه خاص گرایی بخصوص قومیت گرایی دارند15.

هر چند هم نوع و هم کیش نوعی جاذبه دارد و در میان هم زبانان و هم دینان خود زندگی کردن لذت بخش تر است، اما باید در نظر داشت تنها همین امر برای ساختن یک دولت کافی نیست.

دولت – ملت ترکیب یافته از تاریخی پربار است که مردمی را در سختي‌ها و گشایشها در کنار هم قرار داده نیز فرهنگی ناب که عناصر آن برای مردمان مقدس به شمار مي‌رود. در صورتی که این عام گرایي‌ها و اشتراکات فدای خاص گرایي‌های بی ارزش مانند قومیت نمائیم و به پیوندها و اشتراکات توجه نکنیم حتی اگر دولت قومی هم باشیم باز خاص گرایي‌های خردتری بوجود مي‌آید.

هر طایفه و عشیرهای در پی كسب استقلال خواهد بود و کار به جایی مي‌رسد که هر فردی ادعای استقلال و داشتن کشور می‌نماید.

4- توسعه نیافتگی:

این گروه بروز هر گونه جریان چالش زا در سطح فروملی را ناشی از عدم توسعه وپایین بودن آگاهی سیاسی مي‌دانند. این گروه که مهر روشنفکری بر پیشانی دارند، توسل به عناصر هویت بخش سنتی مانند دین، نژاد را در عصر ارتباطات نابخردانه ارزیابی مي‌کنند که ریشه در عدم توسعه یافتگی و پایین بودن آگاهی دارد.

باید اذعان کرد که یکی از علل بروز جریانات مخرب همبستگی ملی عدم ملت‌سازی مناسب است، اما نمي‌توان حفظ اصالت را تقبیح کرد بلکه هویت داشتن یکی از عناصر لازم برای زندگی جمعی است اما اگر افراط به حدی برسد که اجتماع را متلاشی نماید مضر خواهد بود. علت دیگر در رد تفکر این گروه اینست که خود جوامع توسعه یافته و با آگاهی بالا نیز دستخوش این پدیده هستند (کانادا – اسپانیا – بریتانیا) پس علت هم نمي‌تواند عامل بروز پدیده تکامل یافته ای مانند قومیت گرایی باشد.

با توجه به نظریاتی که بیان شد به نظر مي‌رسد باید به دنبال نظریه ای جامعتر و علمي‌تر بود تا هم بتواند تا حد ممکن بیان کننده همه علتها باش و نیز منطبق بر بیشتر قومیت گرایي‌های جهان باشد.

برای یافتن پاسخ مناسب برای علت بروز قومیت گرایی باید دید احساسی، نگاه خطی و تک بعدی را کنار گذاشته و به صورت بی طرفانه ، علمی و چند بعدی به بررسی مسئله بپردازیم.

ذات پدیده‌های اجتماعی به گونه ایست که سه نوع عامل اساسی درآنها ایفای نقش مي‌کنند، عوامل سیاس?ی، عوامل فرهنگی و عوامل اقتصادی. این سه نوع عوامل رفتارهای اجتماعی (social behavior) را شکل مي‌دهند بر این اساس در بررسی یک پدیده اجتماعی مانند قومیت گرایی باید به هر سه نوع عوامل توجه کرد و محصور در یک عامل نشد. بدین منظور علل بروز قومیت گرایی را در سه نوع علل دسته بندی کرده ایم: علل فرهنگی، علل سیاسی و علل اقتصادی.

1) علل و عوامل فرهنگی cultural factors

مرکز ثقل مباحث فرهنگی دانش واژه هویت است. هویت دو معنای متفاوت و متناقض داراست از یک سو دربرگیرنده همساني‌هاست و از سوی دیگر نشان دهنده تمایزات. هویت باعث شناخت از خود مي‌شود به این شکل که اولاً همساني‌ها با دیگران احساس مي‌شود و فرد خود را مانند آنها حس مي‌کند و دوماً با مقایسه تفاوتها با دیگران به مختصات خودش پی مي‌برد به عنوان مثال هویت اسلامی از یکسو بیان کننده هویتی غیر از مسیحی و یهودی است و از سوی دیگر نشان دهنده وجود یکساني‌هایی میان این گروه از اجتماع بشری است.

هویت دایره ای مي‌سازد که خود را در درون آن احساس مي‌کنیم و خود را مي‌شناسیم. جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی معتقدند هویت فرد به واسطه دیالکتیک فرد و جامعه شکل مي‌گیرد و بستر آن زندگی جمعی است. هویت تصویری است که فرد از خودش دارد که آنهم بازتاب نگرش دیگران نسبت فرد است.

هویت امری ازلی نیست بلکه در بستر زندگی اجتماعی و فرایند جامعه پذیری ساخته مي‌شوند. برای هویت سازی یا درونی کردن ارزشهای یک اجتماع در فرد مکانیزمهایی وجود دارند به عنوان مثال در میان گروههای مسلمانان مکانیزمهایی وجود دارند که اسلام بوسیله آنها در فرد درونی می‌شود و فرد هویت مسلمان مي‌یابد. این عناصر و مکانیزمهای هویت سازی عبارتند از: مکان ، زمان، فرهنگ.

الف) مکان: به عقیده جامعه شناسان مکان و محل اهمیت زیادی در هویت سازی داراست زیرا عناصر اصلی هویت را تأمین مي‌نماید. مهمترین ویژگی مکان مرزپذیری است که تأمین کننده احساس تعلق به خاک معین و ریشه دار بودن است. اختلال در این عامل زمانی اتفاق مي‌افتد که فرایندی باعث بر هم خوردن فعالیت آن (هویت سازی) شود در این صورت باعث ایجاد مقاومت میان افراد هویت یافته بااین مکانیزم و نیز باعث از بین رفتن احساس تعلق به سرزمین یا مام میهن مي‌شود. نمونه این تخریب سیاستهای رضاخان در قبال اقوام و قبایل بوده است.

ب) زمان: تداوم داشتن یکی از عناصر بنیادین هویت است. هرگونه هویت جمعی وفردی نیازمند تداوم است و این تداوم در صورت وجود یک گذشته معنادار احساس مي‌شود که از نظر فردی خاطره memory و از نظر جمعی تاریخ history نامیده مي‌شود.

زمانی که عامل زمان بتواند کار ویژه‌اش را به درستی انجام دهد فرد یا بازشناسی خویش در گذشته و پیوند آن با حال و آینده نوعی احساس ریشه دار بودن در زمان مي‌کند. اگر به علت مداخله یا تحریف ارتباط با گذشته هویت بخشي قطع شود تداوم معنا دهنده و هویت بخش نابود مي‌شود و اجتماع یا فردی وجود خواهد داشت گم شده در گذشته و سردرگم در آینده که نتیجه این امر بازیابی خویش در گذشته و یا کسب هویتهای رسانه ای و غربی مي‌شود که در هر دو صورت به افراط کشیده خواهد شد. مانند گرایشات افراطی به تاریخ ایران باستان و یا غرب زدگی. در حوزه قومی هم گرایشات افراطی قومی بر جای مي‌گذارد.

ج) فرهنگ: غنی ترین و مهمترین منبع هویت ساز فردی و جمعی است. افراد و گروه‌ها با توسل به اجزاء عناصر فرهنگ هویت مي‌یابند. هنگامی که فردی خود را به آداب و آئین خاصی سامان می‌دهد، در حقیقت خود را در چهارچوب دنیایی قرار مي‌دهد که بواسطه مرزها و تفاوتهایی از دنیاهای دیگر فرهنگی متمایز مي‌شود. مسئله زمانی حادث مي‌شود که این فرهنگ مجبور به همزیستی با فرهنگهای دیگر شود در این صورت اگر نیرویی این خرده فرهنگها را در کنار هم درست نچیند و پیوند میان خرد فرهنگهای موجود در داخل مرزهای یک کشور ایجاد ننماید خرده فرهنگها برای حفظ خود به مبارزه با یکدیگر و یا به مبارزه با فرهنگ حاکم بر آنها خواهند پرداخت16.

همانطور که گفته شد زمانی که در هر یک از عناصر هویت ساز اختلالاتی بوجود آید مجموعه فرهنگی در هویت سازی ناتوان شده و پدیده " خاص گرایی فرهنگی " بوجود مي‌آید.

خاص گرایی عبارتست از توسل به عناصر هویت بخش فرهنگی که بر بی همتایی فرهنگ و آداب زندگی یک گروه خاص تأکید مي‌نماید. خاص گرایی فرهنگی دو نوع عمده داراست خاص گرایی دینی که مي‌تواند در شکل اصول گرایی دینی و یا بنیاد گرایی دینی ظاهر شود و نوع دوم خاص گرایی نژادی که مي‌تواند دو حالت قومیت گرایی ستیزه جو و یا قومیت گرایی ریشه دار (اصالت گرایی) را به خود بگیرد.

اصالت گرایی قومی شکل مناسب و اجتماعی خاص گرایی است که با آگاهی از گریز ناپذیری ادغام سعی در عرضه عناصر ناب فرهنگ خویش دارد. در اصالت گرایی نوعی دادوستد با پیرامون انجام مي‌گیرد که در آن عناصر حیاتی حفظ مي‌شود. اما نوع دیگر خاص گرایی قومی (قومیت گرایی ستیزه جو) باعث ایجاد بحران خواهد شد.

به قول آنتونی گیدنز: تلاش خاص گرایان برای بازسازی فضاهای بسته فرهنگی خود و پرهیز از ورود به عرصه گفتگو خطرناک مي‌باشد.

2) علل سیاسی بروز بحران قومیت گرایی political factors

علل و عوامل سیاسی بروز بحران قومیت گرایی در سه سطح قابل تحلیل است. اول سطح ملی (سیاستهای دولتی) و دوم سطح فروملی (نخبگان) و سوم سطح فراملی (قدرتهای خارجی).

الف) سطح ملی

از سالیان دور یکی از دغدغه‌های اصلی همه دولتها وجود چند دستگی در حوزه‌های مختلف قومی، نژادی و مذهبی است. به راستی چرا اینگونه است؟ همگونی اجتماعی در یک برهه زمانی طولانی در دورن "فرایند دولت سازی" state - building process ایجاد مي‌شود.

به این معنا که برای تولد یک دولت مراحلی طی مي‌شود. در هر یک از این مراحل باید عاملی حاصل شود تا ادامه مراحل دولت با مشکل مواجه نشود. از ابتدایی ترین مراحل دولت سازی ایجاد و شکل دادن به یک ملت یا همان ملت سازی nation building است.

در این مرحله دولتها یک ملت همگون و یکپارچه ایجاد مي‌کنند که میزان تمایزات و تفاوتها در کمترین حد ممکن است برای اینکار دو عامل نیاز است.اولاً فشار از سوی دولت برای نزدیکی نیروهای پراکنده و دوم ارائه یک هویت غالب ملی. این امر در اروپا در سالهای قرن 16 اتفاق افتاد. در آنزمان کشور فرانسه که امروزه از کشورهای همگون به شمار مي‌رود از 4 کشور ترکیب یافته بود.

با غلبه دولت پاریس بر سایر دولتهای اطراف و ارائه یک فرهنگ غالب برای سرزمینهای تحت اداره این همگونی حاصل شده است17.

این امر در عثمانی و ایران زمان صفویان انجام شد. اما این دو کشور تنها بر همگونی مذهبی تأکید داشتند و نه یک هویت غالب ملی. گر چه همگونی مذهبی یکی از عناصر ضروري ایجاد هویت همگون ملی است اما به تنهایی کافی نیست این ضعف در مراحل بعدی عمر دو کشور خود را نشان داد. عثمانی تجزیه شد و ایران در عهد قاجار با افول تنها عامل پیوند یعنی مذهب تشیع دچار مشکلات فراوانی چون جدا شدن افغانستان، آذربایجان، شورش شیخ خزعلی در خوزستان ، کردستان و فرقه دمکرات آذربایجان شد. که البته با بازگشت موج تشیع در انقلاب اسلامی (تنها عامل همگونی) دوباره آرامش برقرار شده است اما باید مراقب آتش زیر خاکستر بود.

به طورکلی باید گفت جوامعی که در مسیر زمانی مناسب در مراحل دولت سازی از همگونی برخوردار شده اند یکی از بزرگترین تهدیدات را پشت سرگذاشته اند و توان خود را صرف توسعه خواهند نمود درحالی که در جوامعی که در طی این مرحله موفق نبوده اند باید میزان زیادی از توان خود را صرف جلوگیری از درگیري‌ها و تقویت همبستگی نمایند.

دولت در اینگونه جوامع مانند گلدانی است که روی میز شکسته قرار دارد18. بنابراین سختگیری دولتها در مورد بروز قومیت‌گرایی امري طبیعی است. البته جمهوری اسلامی با پشتوانه مردمی و برخورداری از پشتوانه مذهبی مي‌تواند به این مهم همت گمارد و برای همیشه این مشکل را حل نماید اما نبود یک نظریه منسجم در این خصوص و وجود فشارهای خارجی از علل ناتوانی در این مورد بوده است.

ب) سطح تحلیل فروملی

در سطح تحلیل فروملی باید به نقش روشنفکران و نخبگان توجه شود زیرا به صورت مستقیم و غیرمستقیم در بروز بحران قومیت گرایی تأثیر دارند. روشنفکر یعنی فردی که ذهن فعال و اندیشه ای پویا دارد و به اندازه کافی مواد خام یا اطلاعات کسب نموده است. روشنفکر ممکن است موافق یا مخالف وضع موجود باشد، خدمتگذار یا خیانتکار باشد، مذهبی یا ضد مذهب باشد اما هر چه باشد ضریب تأثیرگذاری‌اش نسبت به افراد عادی بیشتر است. روشنفکر طبعی نقاد دارد و معضلات جامعه را بر دوش خود احساس می کند از اینرو احساس رنج و ملال دارد19.

نخبگان نیز افرادی هستند که نسبت به سایر مردم از مراتب علمی یا دینی بالاتری برخوردارند این گروه نیز نقش مهمی در تبعیت مردم از حکومت یا سرپیچی از حکومت دارند و اهمیت آنها به حدی است که تقریباً در رأس تمام انقلابهای جهان که سرنوشت یک کشور را تغییر داده است نخبگان سیاسی، علمی و دینی وجود داشته اند مانند امام خمینی (ره) در انقلاب اسلامی، مائو در چین، کاسترو در کوبا ، لنین در شوروی.

به عقیده آنتونی گرامشی از کار ویژه‌های روشنفکران و نخبگان القاء ایدئولوژی حاکم و تحکیم پایه‌های قدرت سیاسی و یا در مقابل آن تخریب و نابودی قدرت حاکم است. این گروه مي‌توانند از کاه کوه بسازند واز کوه، کاه20.

از دیگر علل اهمیت این دو گروه اینست که کشورهای خارجی همیشه سعی می کنند نخبگان مخالف را جذب کنند و به واسطه آنها اهداف خود را دنبال نمایند.

نقش این عامل در پدیده تربیت گرایی نیز بسیار حائز اهمیت است. از آنجایی که انگیزه‌های قومی تحریک کننده است روشنفکر مي‌تواند با کوه ساختن از کاه و تحریک عواطف مردم اقدام به ایجاد بحران نماید و برای کسب منافع فردی جان عده زیادی را به خطر اندازد و یا موجودیت یک نظام را تهدید نماید.

ج) سطح تحلیل فراملی

عاملی که نقش مکمل و سرعت بخش در بحران قومیت گرایی ایفا می کند عامل "قدرتهای خارجی" است. بر همگان روشن است که همه کشورها در پی کسب منافع ملی خویش هستند و گاه این منافع به قیمت تضعیف و یا نابودی کشور دیگری است. کشورهای خارجی مي‌توانند با حمایتهای خود از نخبگان و یا قومیتها نقش مهمی در از بین رفتن همبستگی ملی یک کشور ایفا نمایند. مانند سیاستهای امریکا در قبال حمایت از روشنفکران کرد و آذري، تبلیغات تضییع حقوق اقلیتهای قومی برای تضعیف ایران و عملی کردن طرح خاورمیانه بزرگ و تجزیه کشورها و یا سیاستهای آذربایجان که با جمعیت 7 میلیونی در پی الحاق آذربایجان 15 میلیونی ایران است و یا سیاستهای کشور ترکیه.

به طور خلاصه باید گفت سه عامل عدم دولت سازی مناسب در طول زمان، سیاستهای کشورهای خارجی و نخبگان و روشنفکران علل سیاسی بروز بحران قومیت گرایی را تشکیل می دهند.

3- علل و عوامل اقتصادی economical factors

علل و عوامل اقتصادی زمینه ساز بروز بحرانهای داخلی در یک کشور حول محورعدم توزیع عادلانه ثروت دور می زند که آنهم معلول مدیریت نادرست و توسعه اقتصادی نامتوازن است. در مسیر توسعه گاه مسائل و مشکلاتی بوجود می آید که یکی از آنها بوجود آمدن عدم توازن میان مناطق جغرافیایی و تقسیم نابرابر ثروتهای ملی است در این حال برخی از مناطق بیشتر توسعه می یابند و برخی دیگر کمتر. این عدم توازن باعث ایجاد شکاف میان بخشهای مختلف کشور و بروز " شکاف اجتماعی social gap " مي‌شود.

در این حالت پدیده‌هایی مانند مهاجرت از مناطق فقیر به مناطق غنی ایجاد پدیده " مهاجرت به شهر " مي‌شود و یا مانند کشور ایتالیا بدلیل فاصله طبقاتی میان شمال و جنوب باندهای مافیایی و شبکه‌های فساد گسترش می یابد. بدترین حالت ممکن زمانی است که این امر منطبق بر تفاوتهای نژادی یا زبانی باشد. در این صورت به احتمال غریب به یقین کشور دچار جنگ داخلی شده و تجزیه خواهد شد نمونه بارز این مسئله در چکسلواکی اتفاق افتاد به علت فاصله‌هاي اقتصادی میان چک ها و اسلواکها سرانجام این کشور به دو کشور تجزیه شد21.

عدم توزیع عادلانه ثروت در سطح کشور باعث برانگیخته شدن حس عدالتخواهی مي‌شود و آنچه این امر را تشدید خواهد کرد. عدم پاسخگویی دولت از راههای قانونی به خواسته‌ها است. عدم برآورده شدن خواسته‌های قانونی به سمت مستمسک قرار دادن تفاوتها و اختلافها مانند قومیت رفته و مسئله بحرانی خواهد شد.

به طور خلاصه باید گفت سه دسته علت برای بروز بحران قومیت گرایی وجود دارد:

1-علل سیاسی

1-1سطح ملی (عدم ملت سازی)

2-1فروملی (نخبگان و روشنفکران)

3-1-فراملی (قدرتهای خارجی)

2- علل فرهنگی

1-2-تخریب عناصر هویت ساز فرهنگی

2-2-عدم ارائه هویت ملی غالب

3- علل اقتصادی

1-3-توسعه نامتوازن

2-3-عدم تخصیص عادلانه ثروت

این دسته از علل بیان کننده چرایی وقوع قومیت گرایی هستند اما بخش دوم از پرسش ها باقی مانده است و آن اینست که طی چه فرآیندی و چگونه قومیت گرایی تبدیل به آسیب و بحرانی برای همبستگی ملی مي‌شود؟

قومیت‌گرایی به خودي خود حالت اصالت گرایی دارد یعنی حفظ اصالت و پذیرش همزیستی و نه تنها مضر نیست بلکه ازنظر هویت سازی برای فرد و گروه ارزش دارد اما مانند هر مسئله دیگری پدیده قومیت گرایی از مراحلی عبور می کند و تبدیل به بحران قومیت گرایی مي‌شود. یعنی حالت افراطی به خود میگیرد و دیگر هیچ گونه همزیستی را برنمی تابد. مي‌توان در مجموع از سه مرحله نام برد:

1- مرحله فاصله گیری و شناخت خود

بعد از حاصل شدن علل قومیت گرایی، میان گروه قومی یا خرده فرهنگ با اجتماع کلان و یا فرهنگ حاکم نوعی فاصله وشکاف بروز می نماید که اولین نمود آن عدم مشارکت سیاسی است. در این مرحله مجموعه نژادی یا قومی کوچک است و اقدام به فاصله گذاریها میان خود و دیگری می کند.

2- مرحله طرح و ایدئولوژی

بعد از مرحله فاصله گرفتن از خرده نظامهای دیگر و شناخت خود که بازتاب بوجود آمدن علل زمینه‌ساز قومیت گرایی است، مرحله شناخت ایدئولوژیکی خویش است. در این مرحله نخبگانی پیدا می شوند و اقدام به شناخت زمانی و مکانی خویش می نمایند. یعنی برای خود تاریخی ترسیم می‌کنند که در آن سرزمینی دارا بوده اند با فرهنگ و آداب خاص خود. در این مرحله تصویری از خویشتن شکل می گیرد. و هویتی ساخته مي‌شود براساس این هویت مرام و ایدئولوژی شکل می‌گیرد و توسط نخبگان به مردم القا مي‌شود که در مجموعه‌های قومی این ایدئولوژی ناسیونالیسم قومی ethno-nationalism نامیده مي‌شود. ناسیونالیسم قومی ملیت را براساس مفاهیم عینی از قبیل نژاد تعریف می نماید22.

در این مرحله اولین تصادم ظاهر مي‌شود و آن تضاد ناسیونالیسم قومی بر محور نژاد با ناسیونالیسم دولتی است که همه ویژگیهای فروملی را در جهت ایجاد شهروندی نفی می کند23.

نکته دیگر اینست که این ناسیونالیسم ابتدا خصلتی اصلاح طلب reformist دارد در این مرحله مطالباتش در چهارچوب قانون است اما در صورت عدم پاسخگویی دولت و احساس بسته بودن راههای قانونی به حالت انقلابی revolutionist تغییر حالت می دهد. در این حالت نخبگان ستیزه جو ظاهر می شوند و جریان قومیت گرایی را وارد مرحله مبارزه می کنند.

3- مرحله مبارزه

پس از اینکه به علت به بن بست رسیدن راههای قانونی، ناسیونالیستهای قومی به راههای فراقانونی روی آوردند با واکنش سریع و تند دولتها مواجه می شوند در این حالت خود را در میدان نبرد می‌یابند. یعنی به صورت خودکار وارد جریان مبارزه می شوند. اگر پیش از این تساوی اقتصادی میان مناطق را خواستار بودند اکنون دیگر به دنبال کسب استقلال و یا حداقل فدرالیسم می افتند. ابتدا مبارزه ممکن است به صورت پوشیده باشد ولی کم کم به مبارزه باز تبدیل خواهد شد که اوج از بین رفتن همبستگی ملی است در این مرحله اقدامات خشونت بار و خونین مانند بمب گذاری و اغتشاش شکل می گیرد.

هنگامی که قومیت گرایی به طبق مراحل بیان شده به مرحله بحرانی می رسد چرخه ای cycle شکل می گیرد. (شکل 1 ) که به تدریج و به صورت دور باطل همبستگی ملی را فرسایش می دهد و این دور تا جایی ادامه می یابد که دولت دو راه بیشتر نخواهد داشت یا تجزیه و یا يافتن راهی برای کسب رضایت مخالفان که در هر دو صورت بهای سنگینی خواهد بود از اینرو صلاح همه دلسوزان اینست که پیش از رسیدن به عرصه بحرانی چاره ای برای حل این مشکل بیندیشند

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عدم پاسخگويي به

خواسته‌ها

 

- عدم توسعه متوازن

- تخريب عناصر هويت ساز

- عدم ملت‌سازي

 

قومیتگرایی

 

تخريب همبستگي

ملي و تضعيف

دولت

 

متأسفانه شاهد این امر هستیم که جریان قوميت‌گرایی در ایران رو به افزایش است و در حال رسيدن به مراحل بحران ساز می باشد. قضایای اخیر در کردستان خوزستان و آذربایجان غربی به مثابه اعلام خطری است که باید بیشتر در مورد این مسائل اندیشید.

 

 

 

                  1        2      3

copyright 2007 Gheleji