بازگشت به صفحه اصلی
(الا اي رهگذر منگر چنين بيگانه بر گورم ( حادثه کوه
صفحه: 1 - 2 - 3 - 4 - 5 - 6 - 7 - 8 - 9 - 10
مژده اي دل که مسيحا نفسي مي آيد که ز انفاس خوشش بوي کسي مي آيد امروز ملائک بارگاه حضرت ستار همگي اين شعر را مي خواندند چون فرشته اي به سوي آنها مي رفت . امروز عشق من ، زندگي من ، قلب من پر کشيد فروزان پر کشيد روحش شاد
che_harfha پنجشنبه 28 شهريور 1381، 6:33 عصر
فروزان كيه؟ .....بهر صورت تسليت
فروزان همون شقايقه
اون تو دستاي خودم پر پر شد
سلام تسليت من رو هم پذيرا باش
خدا به شما صبر عنايت فرمايد
بميرم علي جون برايت الان اون پرچم سياه را هم ديدم .هيچي سخت تر از جدایي حالا به هر نحوي نيست ...تسليت ميگويم.تنها كاري كه از دستم بر ميايد موهاي تنم سيخ شد
الا ، اي رهگذر ! منگر چنين بيگانه بر گورم چه ميخواهي ؟ چه ميجوئي ؟ در اين کاشانه ي عورم ؟ چه سان گويم ؟ چه سان گريم ؟ حديث قلب رنجورم ؟ از اين خوابيدن در زير سنگ و خاک و خون خوردن نميداني ! چه ميداني ، که آخر چيست منظورم ؟ تن من لاشه ي فقر است و من زنداني زورم کجا ميخواستم مردن ؟!! حقيقت کرد مجبورم بجاي گريه بر قبرم ، بِکش با خون دل دستي که تنها قسمتش زنجير بود ، از عالم هستي!
چی داری میگی تو؟ مرد حسابی بیا درست و حسابی توضیح بده ببینم چی شده؟ یعنی چی؟
سلام ... آقا من هم تسليت ميگم ولي جون مادرتون يكي بگه چرا ؟؟؟ چطور ؟؟؟ علي جان ...... تو بگو ؟؟؟؟؟
امروز قرار بجه ها بود که بريم کوه
تو کوه کنار آبشار يه سنگ بزرگ افتاد رو سرش
...ضربه مغزي
...البته کن هم سرش شيکست ولي فروزان مُرد
...تو دستاي ما پر پر شد ...هر کاري ميشد کرديم ولي
...بيشتر نميتونم بنويسم الان حالم اصلا خوب نيست
تسليت بگذار تا بگريم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خيزد روز وداع ياران
...گه به اين زندگي ... گه به اين روزگار ... اصلاً نميتونم باور كنم
خدا رحمتش كنه
....عقاب هاي بر بالاي کوه مي ميرند
....مردن دو تا از دوستانم رو پارسال توي دستام تجربه کردم
....مي دونم چي مي کشين
....خدا صبرتون بده
...واقعا نميذونم چي بگم وقتي شنيدم فقط گريه كردم ....روحش شاد يادش گرامي همه امون اين سرنوشت در انتظارمونه ولي براي شقايق زود بود خيلي زود
سلام در رفتن جان از بدن گويند هر نوعي سخن من خود به چشم خويشتن ديدم که جانم ميرود . فقط ميتونم بگم تسليت ميگم.ميدونم هيچ فايده اي نداره. و هيچ کس نميتونه درکت کنه . من وقتي خوندم شوکه شدم ....حالا هم هيچي نميتونم بنويسم,هيچي
خدايا آخه چرا ؟؟؟؟؟؟؟ اون فقط 15 سالش بود
....اي كاش مثل دفعه پيش بود. فقط ي شوخي!!!! اي كاش ، اي كاش اي كاش خدايا آخه چرا؟؟؟
به همه تسليت عرض ميکنم
بعد از وفات تربت ما در زمين مجو
در سينه هاي مردم عارف مزار ماست
.... نا خوش
کاشکي يه شوخي بود خدايـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا
خدايم آه اي خدايم صدايت ميزنم ، بشنو صدايم شكنجه گاه اين دنيا چه ايم به جرم زندگي اين شد سزايم آه اي خدايم ، بشنو صدايم مرا بگذار با اين ماجرايم نميپرسم چرا اين شد سزايم ....آه اي خدايم
اين امداد مزخرف داشت چه گهي مي خورد؟؟؟؟؟ حرومزاده ها اين هليكوپتر رو برا چي نفرستادن؟؟؟؟؟ من دارم كم كم واقعا عقلم رو از دست ميدم...آخه اينجا چه كشور كثافتيه كه توش يه تلفن پيدا نميشه؟ ...بيخودي مي خندم بيخودي هوار مي زنم من واقعا ديوونم هر بار كه ياد اين صحنه مي افتم كه فروزان داره رو زمين خون بالا مياره مي خوام مغزمو بكوبم به ديوار همش اين صحنه ي لعنتي جلو چشمامه آخه چرا ما؟چرا فروزان؟ تا چند ثانيه قبل ازينكه اون سنگ تو سر فوزان و سر من بخوره همه ميخنديديم ولي با يه اتفاق همه چي ....به گند كشيده شد نميدونم چي كار كنم...ديوونه شدم
ببخشيد يه مورد ديگه... وقتي من از شما جدا شدم چي كار كردين...چه سوالايي پرسيدن؟ آمبولانس من رو دم كلانتري نگه داشت ... سرهنگه اومد با من صحبت كرد كه وقتي پدر و مادر فروزان ...اومدن من هيچ حرفي نزنم مادر فروزان از پشت پنجره با چشماي قرمز رنگ نگاه كرد و راننده آمبولانس سريع گفت كه اين آقا با ...دختر شما نبوده من نمي توستم به چشماي مادرش نگاه كنم...سرم رو انداختم پايين و صورتم رو گرفتم و بعد هم سريع به ...بيمارستان منتقل شدم
(با سلامي به روح آن مرحومه(شقا يق پر پر شده ما
:ياد دارم هميشه مي گفت
.تا شقايق هست زندکي بايد کرد
حالا بي تو چه کنيم ؟
. با عرض سميمي ترين تسليتها
هيچي يه سري شرو ور پرسيدن
ولي مادرش ................ خدايا
سلام ...واقعا نمي دونم چي بگم ....اخه چرا واقعا چرا من هنوزم باورم نميشه كه ديگه فروزان رو نداريم ...فقط اميدوارم كه خدا اولا به خونوادش بعدشم به ما صبر تحمل اين فاجعه رو بده تسليت ميگم
واي خداي من چي بگم .....نمي دونم واقعا نمي دونم
... جلو چشمامون پرپر شد هيچ گهي نتونستيم بخوريم ....اخه يكي نيست بگه اخه شما رو چه به كوه رفتن
سلام ....آقا تو رو خدا يكي پيدا شه بگيه دارين دروغ ميگين من همين چند روز قبل داشتم براي آقاي كسخل شرح ميدادم كه اين بچه ها خيلي با هم رفيقن .. اون قديما يك نفر نوشت شقايق مرد و .تمام كلكده بهم خورد .و بعد فهميمديم دروغ گفته .....يكي پيدا ميشه اين بار هم بگه دروغ بود تاهمه با هم بخنديد واييييييييييي .....كاشكي يكي پيدا شه
بعد از اون صحنه بعد از پرپر شدنش كه همه ديديم ....بعد از گيراي 3 پيچ ماموراي كلانتري .................من يه فاجعه ديدم كه هيچ كدوم ار اين گروه 13 نفري نديدن
اصلا باور كردني نيست برام........دنيا به اين بيرحمي ميشه ؟ از خدا چرا صدا نميرسد....همينطوري يك ...سنگ از آسمون بياد عزيز آدم را با خودش بره....مگه ميشه
تو رو خدا يکي به من بگه دروغه و عشقم نمرده
بعد از اينكه از پاسگاه همه رفتيم سراغ بد بختيهامون ...................من همراه مادرش رفتم خونشون فاجعه بوددددددددددددددددد................فاجعه ................مادرش .................پدرش .................برادرش ..............خاله اش .............عمه ش .....................مادر بزرگاش همه از من فروزانو ميخواستن من چي بايد مي گفتم
آقا من نميخوام آخوند بازي در بيارم ، از آخوندا هم متنفرم ... فقط ميخوام اينو بگم كه هر چي بوده ، كار خدابوده ... فقط براش دعا كنين ... عمرش به دنيا قد نميداده ... خدا رحمتش كنه
نمي شناختمش اما تسليت مي گويم خدا رحمتش كنه و به باز مانده هاش صبر بده ....خوش به حالش (از اين خراب شده راحت شد(زندگي
كجا گمشده اند آن لبخند ها ...كه مرا از ترسيدن از فردا باز ميداشتند ...متاسفم همه مون يه روزي بهش ملحق ميشيم ...تا اون روز براش دعا كنيم
ضايعه از دست رفتن يكي از اهالي را به همه بچههايي كه دلشون براي هم می طپه تسليت ميگم ...اميدوارم روح او قرين آسايش و رحمت ايزدي باشه بچه ها ما را هم تو اين غم شريك بدونيد ...انصافا حالم گرفته شد خدا به خانواده و ما دوستانش صبر بده... روحش شاد ويادش گرامي باد
.هنوزم باورم نشده .چي شد و چه اتفاقي افتاد ....چند لحظه قبلش اداي ايکيو سان و بعد اون ماجرا ..... چند لحظه قبل عکس مي گرفت مي گفت و مي خنديد وبعد !! هييييي خدا کرم و جلالت شکر اين بود رسمش؟ اينه اون کرمت؟