(الا اي رهگذر منگر چنين بيگانه بر گورم ( حادثه کوه

سلام من خودم حالم بده ولي به صمداقا قول دادم به جاش اين شعرو تقديم كنم به فروزان و علي رضا 

تو بخواب عروسكم                           حالا وقت خواب توست 
اسمون عشق من                            شب شده نوبت توست
توي اسمون عشقم                         دو ستاره ميديدم
اون ستاره ها چشاتن                         اونا رو پرستيدم
توي اسمون عشقم                         يه كبوتر ميديدم
اون كبوتر تو بودي                      تو رو من پرستيدم
تا كه قاصدك خبر داد               اون عشق بايد تموم شه
ميگه بت رو بشكن                      اي خدا مگه ميشه
بسه ديگه بت پرست                     بت خود رو نپرست
نوبت اين عاشقي                            نوبت تو بودو بس
حالا مرده تو دلم                           قصه ي مادر بزرگ
قصه ي شيرين و فرهاد                قصه ي عشق بزرگ
اما با اينكه بت شكستم                عهد خود را نشكستم

من هنوز يه بت پرستم                  تا عبد عاشقت هستم

سلام
بابا مصبتون رو شکر نامردا
بسه ديگه بابا چي جوري بگم ديگه تحمل ندارم
چي جوري با سکوت کردنم بهتون بفهمونم بابا بسه
تو رو خدا بسه
تو رو قران بسه
.... به جون مادرم به همون خدايي که ميشناسيدش و شکرش ميکنيد بسه
بابا جون ديگه تحمل ندارم
ظرفيتم تکميله
اقا من چقدر بايد قرص بخورم که اروم شم
.... به خدا يه پا عملي شدم
اقا شما ها که اينقدر چس ناله ميکنيد؟؟
(کجاي قضيه بوديد(به استثناء ابا چوس
شما ها که حتي فرق فروزان و شقايق رو نميدونستيد چي زر زر ميکنيد
بابا به خدا ديگه نميتونم جلوي دهنم رو بگيرم
ديگه حرف زدن معموليم هم يادم رفته
چي جوري حاليتون شه؟؟؟
به خداوندي خدا
اگه تنها کساني که بايد اينجا داد و بيداد کنن و شاکي باشن
به قول خودمون
کس مغز
منم و ابا
بابا من ميخام يادم بره که وقتي افتاد من دستش رو گرفتم که نخوره زمين
من ميخوام يادم بره که دو تا بطري اب خالي کردم رو صورتش
من ميخوام يادم بره که دستم رو وقتي از زير سرش بلند کردم
تا مچم لخته ي خون بود
..... من ميخوام
بابا بسه اون سبک بار پر زد و رفت
بد بخت ها اون داره تو بهشت عشق دنيا رو ميکنه
من و شما بايد تو سر خودمون بزنيم که هر روزي ميگذره
 ..... بارمون سنگين تر ميشه و بد بخت تر و
بس کنيد     

همين فقط بس کنيد

تا حالا به اين فكر كردي كه وابستگي يعني
چي؟
تا حالا به اين فكر كردي كه كس خلي يعني
چي؟
تا حالا به اين فكر كردي چرا زنده اي؟
تا حالا به اين فكر كردي كه چرا ميميري؟
تا حالا فكر كردي كه چرا چقدر توانايي؟
تا حالا به اين فكر كردي كه چقدر ناتواني؟
تا حالا به اين فكر كردي كه چقدر باهوش؟
تا جالا به اين فكر كردي كه چقدر احمقي؟
تا حالا به اين فكر كردي كه چقدر پاكي؟
تا حالا به اين فكر كردي كه چقدر ناپاكي؟

ميدوني چقدر كثيفي؟
ميدوني چقدر مزوري؟
ميدوني چقدر پلشتي؟
ميدوني چقدر سياسي؟

فكر كردي چرا گريه ميكني؟
فكر كردي چرا ميخندي؟

اصلا ببينم! چرا نفس ميكشي؟؟
خوب يه 10 دقيقه نفس نكش!مگه چي ميشه؟؟
! اين حرفهار رو ولش بيا
.... بيا يه پيك با هم عرق بخوريم
... بيا عرق خرماست
!! حسابي ميگيرتت!!!بگيره ديگه ول نميكنه

اه!!كس ننه ات
باز چه مرگته؟
چيزي گفتي؟
من؟
! نه

ببين برات مهمه كه طرف مرده؟؟
هان؟
! نه!؟خوب مشكلي نيست
اره!؟
چرا؟
چرا اره؟؟؟براي چي برات مهمه؟؟
ببينم مطمئني كه فراموشش نميكني؟؟
!من نيستم
! من مطمئنم كه فراموشش ميكنم
ببينم جدي برات مهمه؟؟
. نه بابا!!به قول اون ملعون:كس نگو مومن
فروزان هم فراموش ميشه....مثل هزاران هزار ادمي
! كه هر روز ميميرن
..... مثل عزيزاني كه تا الا ن از دست داديمشون
................. كس نگيم
ميخواي به من فحش بدي؟
.................. بده!اشكالي نداره
....... ولي من! ناراحت نيستم كه فروزان مرد
.... حقيقتش اينه
! برام مهم نيست كه تو! چي ميگي
.......... من ناراحت نيستم
.... براي فروزان ناراحت نيستم.....براي مادرش شايد
............ خودش راحت شد
....... راحت...........راحت.....راحت
! من جون دوستم!اما به تخمم هم نيست كه بميرم
چون يه تجربه جديديه !! كه دير يا زود هممون باهاش
..... اشنا ميشيم
................. نه داداش من......نه خواهر من
! كس شعر نگيم
... هموني كه اينقدر بهش كس شعر گفتين جاي حقه
.................. به ما بدهكار كه نيست!طلبكاره
.... چيزي رو از ما گرفته كه مال خودشه
........................................... پس كس شعر نگين
. اره من مستم....لازم نيست خيلي به خودت فشار بياري
: ولي
تا حالا فكر كردي كه چقدر دورويي؟
تا حالا فكر كردي كه چقدر ضعيفي؟
تا حالا فكر كردي كه چقدر نامردي؟
...... تا حالا فكر كردي كه
بيا عرق بخوريم!
بيا يه پيك ديگه بزنيم!
بيا!
بيا!
بيا عرق خرماست!
بيا....حسابي ميگيرتت!
بگيرتت ول نميكنه!
! د بيا ديگه مادر جنده

چي؟هذيون ميگم؟
كس شعر ميگم؟
! د نشد ديگه
! اومدي نسازي
! اومدي زر زر زياد كني
جون ننه ات تا چند روز ناراحتي؟
تا چند وقت اين تو يادتت ميمونه؟؟
.... حال ااونايي كه اونا بودن فرق ميكنه
..... ولي همون ها هم به زودي يادشون ميره
..... اگه تا حالا نرفت باشه
... شايد 2 -3 تاييشون هنوز حال و هواي اون روز تو سرشونه
! اما اونا هم يادشون ميره
... انسان خوشــــــــبـــــــخــــــــــتــــــــــــــــانــــــــــه فراموشكاره
...نه عزيز
.......... بيا رو راست باشيم
.... بيا بخنديم
........از اين جو حالم بهم ميخوره
... دارم عق ميزنم
............خفه است
.... بوي عرق و خون ميده
..... بوي دروغ ميده
......بوي ريا ميده
.... بوي كسيايي رو ميده كه ظاهر سازن
....... بوي كسايي رو ميده كه عوام فريبن
.... بوي كسايي رو ميده كه از انسانيت!چيزي نميدونن
! نه داداش من
... من كه ناراحت نيستم
..... خدا بيامرزتش
......... اما بازم ميگم راحت شد
پس بيا به جاي اينكه كس شعر بگيم و هي از ناراحتي هامون
.. بگيم و خوبي ها فروزانو بشماريم حقيقتو بگيم
!! حقيقت
!كه ما ته دلمون خوشحاليم
..... خوشحاليم كه جاي فروزان نبوديم
... خوشحاليم كه اجل ما سر نرسيده
........... خوشحاليم كه داريم نفس ميكشيم

! بيا عرق بخوريم
! بيا
! بيا
!! عرق موزه!بيا اين يكي خداست
.... بيا كه با  3 4 تا پيك كله ات ميكنه
! بيا!خودم درستش كردم بيا
..... مطمئنه
....... بيا
! د بيا ديگه كس كش

..... بالاي قبرش واساده بودم
! مغزم كار نميكرد
: صداي كس كش مفت خور ميومد كه داشت ميگفت
........... مادر بي فروزان شدي
! دلم ميخواست داد بكشم
! ميخواستم فرياد بزنم
! اي كس ننه ات!خفه شو مادر جنده
....... ولي صدام تو گلوم ميشكست
... صدام ميون هق هق گريه هاي مادرش گم ميشد
......... اعصابم بهم ريخته بود
....... ميخواستم بدوووم!ميخواستم فرار كنم
........... حالا مغزم كار افتاده بود
..... داشت سريعا تصوير سازي ميكرد
.... برام خيلي سخت نبود صحنه رو مجسم كنم
...... خيلي راحت با جزيياتش مجسم كردم
. چشمام داشت تار ميشد
... همه جا پيش چشمم قرمز شد
...... خون..........خون.........خون
....... بوي خون تو فضا پيچيده بود
......... بوي خون ديوونه ام ميكنه
.... خل شده بودم
! داشتم ميديدمش كه داره بهم ميخنده
 ....... اي دهنتو سرويس ! برگرد تو قبرت
صداي مشراك ميومد.......ا؟جوجه كباب ميدن ناهار؟
.... فكرم رفت پيش جوجه ها
...... اخه من جوجو كباب دوست دارم

! بيا
.... بيا خون بخوريم
! بيا خون بخوريم
.... بيا....خودم درست كردم......بيا....خون ادمه
... بيا.....بيا كه خون خودمه
! د كس ننه ات بيا ديگه

........ چشامو بستم
..... اونجا بودم و فروزان داشت ميخنديد
... سنگه اومد
.... احساسي نداشتم
.... به خودم گفتم كه شقايق مرد
....... چشامو باز كردم........هنوز سر قبرش بودم
..... هنوز صداي گريه مادرش و نگار ميومد
.. مشارك بغض كرده بود
...... داش سيا بغض كرده بود
...... باتسيتوتا بغض كرده بود
.... و من همچنان سرد و بيروح واساده بودم
..... نگاهم خالي بود
..... ميديدم اما نميديدم
......... چشامو بستم
..... اونجا نبودم
.......... جاده هراز بودم
........ داشتم ميديدم
..... هي!اونجا رو!!امگاي حميده
..... هي!!حميد پشت روله
واي خدا محمد و ماهان و اشكان هم كه نشستن
...... عقب
.....اينم كه خود جاكشمم كه نشستم جلو
... واييييي خدا!!من عاشق اسكورپم!زيادش كن حاجي
! دستت درست
.... هوي حميد مثل ادم برو
.. الدنگ دستت و بگير به فرمون
 .. جاكش
... جاكش
.......... مادرتو گاييدم
.........حمیـــــــــــــــــــــــــد
....... چيزي از اپل امگا نمونده
... سرمو بلند ميكنم
.. از شيشه پرت شد بيرون
بچه ها ديده نميشن
.... ديگه اونجا نبودم
.... چشامو باز كردم
......... دوباره بستم
..... بهشت زهراست
....... نميدونم قطعه چند
..... احمدرضا و حسام و ميثم  و خودمو بقييه بروبچ رو ميبينم
 انگار عيده
.....اره سال تحويله
... اومديم پيش رفيقامون
...... هرچهارتاشون پيش همن
..... چه با حال!!سنگشون سراسريه......همشون يه سنگ دارن
..... سفره عيد و پهن ميكنيم
..... سكه ...سمنو......سير....سبزه
! و شوكولات
. محمد عاشق شوكولات بود
.... چشامو باز ميكنم
... لعنت بازم كه اينجام
... مادرش هنوز داره ضجه ميزنه
... بيا عرق بخوريم
........ بيا
............ بيا
..... د كس ننه ات بيا
نمياي؟
. به كيرم
 

باريك ا... پيفي و باريك ا... داش نيما بلاخره شوما يه كلوم حرف حساب زديد
حتما داري مي گيد كيون لغت سيكتير
كي تو رو مي گاد
اول يه پيك بريز به سلامتي من بخور
من كه اينجا آب كير هم ندارم بخورم
داري مي گي كس كش ، تو مي گي كاش اونجا بودي
شايد اين اتفاق نمي افتاد  ، داري مي گي كونده تو كه فرقه فروزان و شقايقه نمي فهمي پس خفه شو
 ، داري مي گي تو كه اصلا نمي دوني اين فروزان كي بود
حالا اومدي اين كل رو ديدي مي خواي ابراز وجود كني
اي كيون لق هر چي دورويه
آره پيك ديگه بريز هنوز نگرفته منو
آره ، دارم مي گم ، كاش اونجا بودم ، كاش منم مثله بقيه 13 نفر امتحان مي شدم ، كاش من مي مردم ، كاش من راحت مي شدم
آره از دروغ گو بدت مياد
يكي ديگه بريز پس چي شد خواركسه چرا نمي گيره
داش مشراك مي گفت باس يكيمون مي مرد تا بهم نزديك مي شديم
ما كه فراموش كاريم
باز داري كس مي گي مثه اينكه نم نمك داره مي گيره
اي  كيون لغت سيكتير
چرا اونجا نبودي
اي كيون لغ هر چي مسافرته
نيما جون از كجا مي دوني ما قرص داريم نمي خوريم
از دروغ گو بدت مياد ، از ريا كار بدت مياد
چشاتو وا كردي ببيني كي تو گور خوابيده
خودتي
حالا بدبختي يا خوش بخت
حالا آزاد شدي ، رها شدي
جات تو بهشته ؟
آره پس خوشحالي كه جايه اون نيستي
ولي من اعصابم كيره از اينكه جاي اون نيستم
كس نگو ، دروغ نگو
ولي مي گم آره منم جا خالي مي دادم
داره يادت مي آد؟
چي شد تمومش كردي ؟
نامرد پياله آخرو واسه رفيقت مي ذاشتي
اين ديگه از تو هم كس خل تره
اون اونجا نبوده ولي داره مي بينه صحنه رو
چشمتو باز كن
تو اونجا خوابيدي
باز كه كس گفتي
اه اين لعنتي هم كه تموم شد
كيون لغت سيكتير

كي تورو مي گاد

 ! چه اسم باحالي
 !تيريپ گيم و بازي

 ! خودمونيما
 ! منم واسه خودم كم كس‌خل نيستم

 ! تيريپ گيم و بازي

آخه چي ميشد همه چي گيم و بازي بود
 ! چه حال ميداد
 ! اگه بشه چي ميشه
بعد از خوردن سنگ تو سر فروزان و مردنش( يعني پرواز كردنش ) باز همه چيز رو ری لوود ميكردم وخودم دست فروزان رو ميگرفتم و مياوردمش كنار كه وقتي اون سنگ اومد تو سرش ........ نخوره تا بميره



 رو بازي كرديد يا نـــــــه نميدونم TombRider III
 ! ولي اونم تو جنگلِ و كلي سنگ بزرگ مياد طرفش


ولي خوبيش اينه كه هر وقت لارا  ميمره ميتوني بازي رو دوباره لوود كني ( البته اگه قبلاً ذخیره (!كرده باشي 

 ! ولي فروزان ديگه رفته
به قول برادر عزيزمون داريوش اقبالي :
!اونكه رفته ديگه هيچ وقت نمياد

.... ولي شايد هم تقصير من بود
 ! چون من يادم رفت فروزان رو ذخیره كنم
ا...
اي كير
 ! كاش ذخیره كرده بودما

 ! هميشه يادم ميره ذخیره كنم


ولي اين بازي مثل اينكه يه فرقايي داره
 .... چون وقتي من بازيم رو يادم ميره ذخیره كنم از اول بازي ميكنم ولي

! ولي فروزان رو كه نيمشه از اول بازي كرد
:مثل
I !!!! Hitman و GTA II
 ! اونارم نمشه ذخیره كرد
................................
.....ولي ميشه مرحله رو از اول رفت
 ! چه باحال
راستي بچه‌ها من بازي‌هاي ذخیره شده جی تی اِی3 رو اشتباهي پاك كردم!
 ! كسي هست يه حال به ما بده



.... ولي اگه كسي بازي ذخیره شده فروزان رو بده تا آخر عمر چاكرشم

اَه.....
اَه.....
! كس‌خل شدما

!آخه فروزان رو كه نيمشه از اول بازي كرد

كيــــون لق سيكتير.....
! نه ميگيره بخور
! من قول ميدم ميگيره
يارو ميگفت تضمينيه....
بخور....
ه! بيا يه پيك ديگ
. اه اه!تگر زدي كه مومن خدا

ين پيك و بخور اهان!
! اره عزيز طرف تا زنده است سگ محلش كرديم حالا كه مرد عزيز شد
!!! اي امان
!! عجب روزگار ستميه
داش اين يه پيك و من ميخورم.....
اره حاجي داشتم ميگفتم......
! اره عزيزم....از دروغ بدم مياد
! از ريا بدم مياد
حاجي جون چند نفر از اينا واقعا!!فقط و فقط به
خاطر شقايق ناراحتن؟؟
!! من ميگم خيلي كم
! اين عزيزاي نازك دل ما از ديدن مرده ادم دچار قش و ضعف شدن
!نه از ناراحتي از دست رفتن شقايق(اين سامو بيشتر دوست دارم
شايد امير يا مشراك يا همين نيما باحال......
! نيمدونم
! نميدونم
من نميدونم تو سر اينا چي ميگذره......
اما عزيز بيا اين پي و با هم بخوريم...
بيا به سلامتي من بخوريم...
بيا.............
مگه قراره چقدر عمر كنيم كه اين چهار صباح رو هم به غم
و اندوه و زوزه و گوزه و اينا بگذرونيم......
اون بچه شاد بود....دلش ميخواست همه هم شاد باشن....
پس به خواسته اسش اجترام بزارين......
به جاي كس شعريات و اراجيف بگيم وبخنديم......
مطمئن باشين كه اون مرحوم هم همينو ميخواد

گريه و زاري ما كاري از پيش نميبره....
اوني كه مرد مرد.....
منم ميميرم تو هم ميميري....
! پس بيا اين پيك رو با هم بزنيم
پس بيا خوش باشيم.....
بيا شاد باشيم..
پس بخور
داش مشراك ميگفت بايد يكي ميمرد كه
!ما به هم نزديك ميشيديم
من ميگم كس گفته.........
وقتي اونحا بودم....
وقتي ديدم كه چقدر راحت ميتونن فراموش كنن فهميدم كه
!! نه داادااش
جنس اينا از جنس ما نيست....
من مث اينا نيستم....
نميخوام هم باشم........
خوشم نيومد...............
وقتي از خونشون اومديم بيرون و رفتيم....
نه حال نكردم........
! نه....اينا مثل من نيستن
من وسط اينا چي كاري ميكنم؟
!اره داداش بيا يه پيك ديگه بزنيم
!بيا اين يكي رو به خاطر اخرين كل پيف پاف بزنيم
اه! داش باز كه تگر زدي...

باز كه بر گشتي سيكتير
اي كيون لقت
تويه كس خل نميدوني لق با قاف يا غين
باز كه داري كس مي گي؟
چيه جوش اوردي
حرف حساب داش نيما و پيفي جوشيت كرده؟
چيه ؟ چيزي يادت رفته بگي ؟
اينو شنيدي كه دروغ گو فراموش كاره
بازم كيون لغت اين بار با غين
ديگه عرق ندارم كه بخورم
كاش يكم از اونهمه كونياكهايه ديشبي الان اينجا بود
ديگه هم قرصا ته كشيده
بازم داري كس مي گي
كي تو رو مي گاد
چه نتيجه اي مي خواي بگيري
اينكه كاش اونجا بودي
ولي كيون لقت اونجا نبودي
تو كه خونشو نديدي
تو دستت حس نكردي
پس خفه شو كس نگو
تو حق نداري در موردش چيزي بگي
تو كه مي گفتي از شقايق خوشت نمياد
 !ديدي ، ديدي
ديدي رياكاري
ديدي تا اين اوضاع پيش اومد سريع رنگ عوض كردي
 !سريع پرچم سياه زدي
كيون لقت
ديدي الكي گريه كردي
تو با خودتم رو راست نيستي
پس خفه شو زر نزن
تو حق نداري اظهار ناراحتي كني
چون تو هم بودي جا خالي مي دادي
ديدي ديدي چقدر بدبختي
اگه تو ميمردي كه كونت مي ذاشتن اون دنيا
بعد مي گي كاش جايه فروزان بودي
خفه شو اين زهرماري هم كه تموم شد
پس بقيه شب رو چه جوري سر كنيم
تو كه اونجا نبودي
كس خل خدا رو شكر كن كه نبودي چون ممكن بود بميري
داره از خودت بدت مياد
فقط 16 سال داشت
تو چي ؟ مثلا 5~6 سال ازش بزرگتري
ولي چه گهي خوردي تو اين همه سال
اگه تو مي مردي همه ي اينا مي گفتند كيون لغش يا لقش
مرد كه مرد ، يه سگ كمتر
پس ببين اين بچه چي داشت كه تو نداري
چرا همه اونو دوست داشتن
چرا حتي خود كس خلت هم اونو دوست داشتي
پس چرا گفتي از اون خوشت نمياد
چرا ؟ چرا حتي اونايي كه قرقش رو نمي دونستن واسش تسليت گفتند
چرا اگه تو بميري هيچ كي حتي واسه رياكاري يا سيابازي هم تسليت نمي گه
مگه اون چي داشت ؟
چشاتو باز كن
كس نگو
تو خوابيدي اون تو
روت خاك ريختند ، كيون لقت سيكتير
همه رفتند ، حالا تنهايي
مثه هميشه ولي اين بار يه جوارائي فرق مي كنه
از ترس تخمات چسبيده دمه حلقت
مردي ، سيكتير ، مردي
كيون لقت فرصتاتو از دست نمي دادي
ديدي ديدي اگه ميومدي سنگ تو سر تو مي خورد
پس برو خدا رو شكر كن
كس نگو
ولي يه چيزيو يادت باشه
هميشه بمير قبله اينكه بميري
آره ، اين چيزيه كه همه به گا داده
اگه ما بوديم چي مي شد؟
همه كس خل شديم
منم كس زياد گفتم
بهتره بريم بخوابيم
شايد كه فردا بهتر باشه شايدم اصلا نياد
ولي ممنون كه اينا رو خوندي
يه ذره سبك تر شدم

كيون لقت سيكتير ، كي تو رو مي گاد

آره داش پيفي تو راست مي گي
كيون لقه سيكتير
پس بيا شاد باشيم
خيلي دوست دارم ببينمت
حسابي نابود كردي منو
ولي ...

يه سري از دوستان گفتند كه اگه اينجا كل تخمي صادر بشه خوار مادره طرف رو يكي مي كنيم
من فكر نميكنم اين چيزايي كه من يا داش نيما يا داش پيفي نوشته كل تخمي حساب بشه چون فكر مي كنم بعد اين همه تسليت و تعزيت ما به اينجاها بايد برسيم فكر مي كتم بعد اين اتفاق كل كده وارد يه مرحله تازه بشه
بايد به يه جايي برسم لااقل يه نتيجه اي بگيريم ، براي من كه خيلي خوب بود كمك مي كنه كه شايد خودم رو بشناسم، شايد اين اتفاقي بود كه همه منتظرش بوديم بيفته، شايد كل كده يه تكوني بخوره ، پوست بندازه ،تازه شه نو شه همومون نو شيم ، بيشتر فكر كنيم ، كمتر قرص و عرق بخوريم ، كم به هم گير بديم يا اينكه نه اصلا بيشتر بهم گير بديم ، قرارا رو كم كنيم يا اينكه نه زيادش كنيم بازم بريم كوه ، شاد باشيم ، فروزان رو فراموش كنيم يا اينكه نه هميشه اونو بخاطر داشته باشيم چون اون بود كه مارو بيدار كرد اون بود كه نذاشت بيشتر بخوابيم
فقط خدا مي دونه چي پيش مياد
ولي اگه مي گيد كه دارم كس مي گم چشم پی ام بديد خودم همشو از هستي ساقط مي كنم

كيون لقه سيكتير

سياوش .. مياي عضو بشي ؟؟
=== بريم بالاي كوه بهت ميگم
سياوش .. خوب رسيديم بالا ديگه .. حالا بگو ..
=== اين بالا ؟؟ بذار لا اقل رودي .. جائي باشه .. خوش و خرم .. كه بعدش بگم ..
سياوش ... اينم آب .. رود ... جنگل ... الان كه ميري ..... اومدي بگو ... باشه ؟؟
باشه ... سريع ميايم ...
-- سياوش چي ميخواست ؟؟
كه عضو باشگاه خوشتيپ ها شم ...
-- خوب بشو ديگه ...
-- آخه خوش تيپيم كجا بود ؟؟؟؟
....
.....

----------------

آره فروزان ... ديروز همين مشراك .... نه .. دستتا شرمنده .... حامد ...... يه چيزائي پشت سرت گفت كه اگه بگم سرشو رو هوا ميبري .....
مگه نه حامد يو ؟؟
-- آره .. راست ميگه ... ديروز توي بوف همين مشراك  يه چيزائي درباره ات گفت كه ..
بيا .. اينم شاهد ... فروزان .. بهتره بهت نگم چي گفت ..
و آروم به حامد يو .. جوري كه فروزان هم بشنوه ميگم ..... يادته گفتش عاشقشه ؟؟

----------------------
ولي حالا بيا بهت بگم ...
بيا بگم مشراك پشتت چي گفت ..
همين ..
گفتيم تو كل كده با كلاي كي حال مياي ؟؟
بعد از ونك .. با شقايق ...
يه تيريپائي كلاش حالت جا افتاده داره ..
.....

-----------------------

--- سيا .. ديروز داشتم كلاي شقايق رو ميخوندم ...
كي ؟؟ الان كه آي ديش فروزان شده ...
-- آره ميدونم ... اون قديمااش رو ... توي كامپيوترم نيگهش داشته بودم .... داشتم نوشته هامو ميديم كه توي دخي كده گذاشته بودم .... يه دفعه يه امضاء ديدم كه پائين ِ كلم زده .. " عمو , تا حالا واسه كسي اين امضاء رو نزده بودم ... .ولي واسه تو ميزنم
" Shaghayegh , Danger

-----------------------


كس عمه ات ....
كجائي لاشي ؟؟
كه بريم {..}  ...
و بگي خالي بنديه ؟؟؟
بگي آي دي مرده ..
بگي چراغ روشنه ...
....




--------------------------------
وقتي كنار تو مي افته ...
وقتي اولش وا ميستي ...
و بعدش ميبيني چيزي رو كه نبايد ببيني ...
و از كوه ميري بالا ...
آره ..
تو اينو قبلا هم ديدي .... ولي تكرارش رو نميخواي ...
وقتي كه مياي بدوئي و بري ...
فقط توي نگاه ِ معاون ميتوني اون چيزي رو ببيني كه تو چشاي خودته ...
وقتي ميري اون بالا ..
معاون مياد ...
نگاهي بهش ميكني ..
و اره ..
اونم همه چيزو گرفته ...
از نگاه اولش هم ميشد فهميد كه اونم همون لحظه ي اول گرفت ...
وقتي اون بالا زنگ ميزني به 110 ...
و هر چي فحش بلدي نثارش ميكني ...
نيگا نميكني كي كنارته و ديگه به چپت هم نيست ...
و وقتي معاون از اون پائين نيگات ميكنه و داد مزنه : خفه شو ...
و وقتي جاكش اش هم خودت حواله ي خودت ميكني ...
وقتي ميدوني ...
حالا بايد همه سالم برسند پائين ...
و اگر نه ..
تو مسئولي ...


وقتي بعد از چند روز ... جر بزه ي ياد آوري ِ كوه رو نداري ...
وقتي از هرچي كوهه و سنگه حالت به هم ميخوره ..
وقتي از هرچي كه ميبيني ميترسي ...
وقتي قرص ...


و بازم باور نميكني كه راسته ...
وقتي نيما خان  ازت ميپرسه تو هم اونجا بودي ؟؟
ميگي اره ..
و ميگه همه اش كس شعره ... مگه نه ؟؟
ميگي اره ....






-----------------------
{....
....
....
.... }

و وقتي ميبيني همه و همه ناراحتند ...
فقط دوست داري يه چيزي بنويسي تا دلت خالي شه ...



مياي و دوس داري كه به خيلي كس بگي كه ميگمن دروغه ...
ولي خودت هم نميدوني دروغه يا راسته ...
وقتي ميبيني كه ارزش لحظه چي بود و در يك لحظه ...
وقتي ريختن خورده سنگها رو پيش خودت به يادت مياري ...
وقتي لحظه ي سياه ِ بر خاستن و افتادن رو نميتوني از يادت ببري ...
حالا هزار نفرم بگن كه دادا 2 روز ديگه يادت ميره ...
حاجي اينا كس شعره .... به تخم اسب ِ ممالك كه اونجا بودي ..
به چپ ِ حضرات كه اون بالا و پائين بودي ...
من خودم ديدم تو قهوه خونه  ميخنديدي ...
بازم دنيا به چپت نيست ...
چونكه خودت ميدوني اون لحظه سياه ترين صحنه ي عمرت بوده ...

وقتي براي تو اوج گرفتن يك هواپيما هنوزم ياد اور ِ خاطراته ...
با اينكه توي اصل ي وجوديش هيچ چيز وحشتناكي نيست ...
ميدوني كه دوست داري فراموش كار شي ...
تا همه چيز رو فراموش كني ...
كوه رو ..
صخره رو ..
سنگ رو ..
هواپيما رو ..
دوستي رو ..
وابستگي رو ...
صميميت رو ..
توهم رو ..
خيالات رو ..
ترس رو ..
اندوه رو ..
نقش ها رو ..
بازيگر ها رو ..



چونكه پايان رو دوست نداري ....
پايان كوچيك تر از اينا عمه تو به فااك داد ...
اين ديگه خاطره اي از يك پايانه ...

ولي ...
اي كاش به شدن ها ...

مگه قرار نشد ما قانون شدن باشيم ؟؟
فصل ِ قانون ِ جدائي رو بشكنيم ؟؟
مگه قرار نبود ما متفاوت باشيم ؟؟
درسته كه نه تنها بريم ... بلكه خاطره ي رفتن بذاريم ؟؟





تو اين چند روز به اين فكر افتادم كه مقصر كيه ...  

واااااااااي پسر تو كه اصلا تو خط احساسات از اينجور حرفها نبودي چي شده يهو احساساتت گل !!! كرده
اين حرفيه كه همش به خودم ميزنم اخه نميدونم چه مرگم شده بخاطر مرگه كسي كه نميشناختش اينقدر ناراحتم !!! خودم ازخودم تعجب ميكنم اصلا وقتي ميرم تو اينترنت دست و دلم به هيچ كار نميره فقط يا ميام اينجا يا ميرم تو وبلاگ ماه پيشوني !!!!!!!نه ميتون چت كنم نه طبق معمول .......... هميشه يه سربه روزنامه ها  و سايتها خبري نه گيم  برم نه هيچ كوفت و زهرمار ديگه

  وااااي اخه منو سننه كي كيه من بوده؟؟؟
....... ديدم مراسم شب 3 تو مسجد الرضا خودمونه حدس زدم حتما هم محلي مونم بوده
وااااااااي خدا اين خبر داغونم كرده اعصابمو ريخته به هم كاش اصلا تو اين خراب شده ................ نميومدم

.......................!!!اي خدااااااااااااااااااااااااااااا

 : بر سنگ مزارم بنويسيد
                  آزاده ولي خفته در اين خلوت خاموش
 : بنويسيد
                ............    زادة غم بود و ز غمهاش جهان گشته فراموش